سفارش تبلیغ
صبا ویژن

روایت هجرت امام خمینی


از 14 مهر 1357 که امام خمینی(ره) با ورود به پاریس مرحله تازه ای از هجرت 14 ساله خود را آغاز کرد، دائماً تحت فشار ساواک بوده و تیمسار مقدم آخرین رئیس ساواک نهایت کوشش خود را برای محدود کردن امام در فرانسه به کاربست. این کوشش از طریق فشار ساواک بر سازمان اطلاعاتی فرانسه صورت گرفت.

بخش تاریخ ایران و جهان تبیان
 روایت هجرت امام خمینی

 

امام خمینی روز چهاردهم مهر وارد پاریس شدند

در آن زمان ساواک به دستور شاه ماهانه کمک های مالی قابل توجهی را دراختیار سرویس اطلاعاتی فرانسه قرار می داد. فرانسویها بر روی این کمک ها خیلی حساب باز کرده بودند به طوری که وقتی در 29 شهریور 1357 شاه به منظور واداشتن دولت فرانسه به فشار بر مطبوعات آن کشور برای سانسور رویدادهای انقلاب، دستور قطع کمک ها را صادر کرد، بلافاصله «کنت دومرانش» رئیس سازمان اطلاعاتی فرانسه در 31 شهریور به تهران  آمد و توانست شاه را از اجرای این تصمیم منصرف سازد.

مأمورین کاخ الیزه نظر رئیس جمهور فرانسه را مبنی بر اجتناب از هرگونه فعالیت سیاسی به امام ابلاغ کردند. ایشان نیز در واکنشی تند تصریح کرده بود که اینگونه محدودیتها خلاف ادعای دمکراسی است و اگر او ناگزیر شود تا از این فرودگاه به آن فرودگاه و از این کشور به آن کشور برود باز دست از هدفهایش نخواهد کشید.

کمک های نقدی ساواک به سازمان اطلاعاتی فرانسه از نظر رژیم شاه اهرم مناسبی برای واداشتن فرانسویها به تمکین از منویات حکومت پهلوی بود.

امام خمینی روز چهاردهم مهر وارد پاریس شدند و دو روز بعد در منزل یکی از ایرانیان در نوفل لوشاتو (حومه پاریس) مستقر شدند.

دو روز پس از ورود امام خمینی به پاریس یعنی در 16 مهر اداره کل سوم ساواک (اداره امنیت داخلی) نیازهای اطلاعاتی خود را در 9 بند به اطلاع سرویس اطلاعاتی فرانسه رساند. این 9 بند عبارت بود از:
 1    مرتبطین و کسانی که با امام خمینی دیدار و گفت و گوهای دائم و همیشگی دارند و به نفع ایشان فعالیت می کنند، چه کسانی هستند.
 2    چه کسانی تاکنون با ایشان ملاقات کرده و یا بعداً به ملاقات ایشان خواهند رفت.
 3    غیر ایرانیانی که با ایشان ملاقات می کنند چه کسانی هستند.
 4    از مقامات سیاسی و رسمی چه کسانی به ملاقات ایشان می روند و کدامیک از نشریات و خبرنگاران خارجی با ایشان ملاقات و مصاحبه می کنند.
 5    علاوه بر ایشان و فرزندشان سید  احمد خمینی، چه کسان دیگری نزد ایشان در نوفل لوشاتو سکونت دارند.
 6    چه ارتباطی می تواند میان ربوده شدن امام موسی صدر و مسکن گزیدن امام خمینی در پاریس وجود داشته باشد.
 7    شماره تلفن هایی که اطرافیان ایشان با آن تماس می  گیرند، تحت کنترل قرار گرفته و محتوای آن ثبت و ضبط شود.
 8    آیت الله امام خمینی و همراهانشان تا چه مدت در فرانسه باقی خواهند ماند، و نهایتاً اینکه
 9    تاریخ دقیق حرکت ایشان از فرانسه و مقصد بعدی ایشان به کجا خواهد بود.
 فرانسوی ها نیز در چهارچوب همکاری های خود با ساواک از روز دوشنبه 17 مهر 1357 شنود تلفنی برخی از فعالین سیاسی ایران مقیم فرانسه را آغاز کرد.
 روز پنجشنبه 20 مهر تیمسار کاوه معاون اطلاعات خارجی ساواک و دو تن از همکارانش وارد پاریس شدند. آنان در فرودگاه از جانب سرهنگ L.Lon رئیس واحد عملیاتی سرویس اطلاعاتی فرانسه و دو نفر از همکارانش مورد استقبال قرار گرفتند. تیمسار کاوه طی سه روز اقامت با همتای فرانسوی خود راجع به راههای کنترل هر چه بیشتر رفت و آمد امام، شناسائی ملاقات کنندگان وی و نشانی  خانه ها و محل  های اقامت آنها تلفن های آنان،  موضوع حرکت امام به طرف الجزایر، سوریه،  لیبی و ... بحث و مذاکره به عمل آورد.
روز جمعه 21 مهر کنت دومرانش رئیس سازمان اطلاعاتی فرانسه به تیمسار کاوه که به ملاقاتش رفته بود گفت «تصمیم به اخراج امام خمینی از پاریس گرفته بود». وی گفت: «این تصمیم قرار بود در 17 مهر عملی شود اما با مخالفت سفیر شاه در فرانسه روبرو شد» وی افزود «تصور سفیر این بود که اقامت امام در فرانسه به علت تسهیلاتی که این کشور فراهم ساخته، مفیدتر است تا عزیمت ایشان به کشوری که این امکانات در آن موجود نباشد.»
(ژیسکاردستن رئیس جمهور فرانسه در خاطرات خود نوشته است که دستور اخراج امام از فرانسه را صادر کرده بود. ولی در آخرین لحظه  ها نمایندگان سیاسی شاه که در  آن روزها در نهایت درماندگی قرار داشتنند خطرواکنش تند و غیر قابل کنترل مردم را گوشزد کرده و در مورد عواقب آن در ایران و اروپا از خود سلب مسئولیت کرده بودند).

«خمینی با تروریستهای فرانسه و ایتالیا ارتباط دارد»

«مرانش» سپس با طرح این ادعا که «خمینی با تروریستهای فرانسه و ایتالیا ارتباط دارد» (عناصر اطلاعاتی فرانسه نیز چون همتایان ایرانی خود هر مخالفی را کمونیست می نامیدند) طرح ترور امام خمینی را پیشنهاد کرد. استدلال تیمسار کاوه جالب بود: او با اشاره به واکنش افکار عمومی در قبال قتل شیخ احمد کافی در یک سانحه اتومبیل، واهمه خود را از اینکه ترور امام اوضاع را به مراتب آشفته تر خواهد کرد، بیان داشت. گزارش سفر تیمسار کاوه در 30 مهر ماه به اطلاع شاه رسید. در این گزارش پس از رویت شاه فقط ذکر شده بود « به شرفعرض ملوکانه رسید. ملاحظه فرمودند» به عبارت دیگر شاه دستور خاصی صادر نکرد و با استدلال کاوه موافق بود.
روز 17 آبان 1357 «مرانش» به تهران آمد و با شاه ملاقات کرد. وی در این ملاقات تلگرام مخصوص والری ژیسکاردستن رئیس جمهور فرانسه را به اطلاع شاه رساند. «مرانش» به شاه گفت: «رئیس سرویس فرانسه افتخار دارد به شرف عرض پیشگاه مبارک شاهانه برساند که رئیس جمهور فرانسه همانطور که خواسته شده بود موافقت نموده که فشارهای لازم بر خمینی اعمال گردد. به موازات محدودیتهائی که دولت فرانسه تحت فشار رژیم شاه برای امام خمینی ایجاد کرده بود، ساواک به طور جداگانه خود گامهائی را در این راستا برداشته بود. از جمله برای تقویت موقعیت رو به ضعف رژیم پهلوی، در مطبوعات و رسانه های گروهی فرانسه، مبالغ قابل توجهی در اختیار مدیران، سردبیران و نویسندگان این نشریات و روزنامه ها قرار داد. مأموران ساواک در میان کسانی که به ملاقات امام خمینی در نوفل لوشاتو می رفتند نفوذ کرده و گزارشات، اخبار و اطلاعاتی درباره موقعیت ایشان و فعالیت هائی که انجام می دادند، برای ساواک تهران ارسال می کردند. ساواک برای بدنام کردن امام خمینی شایع کرده بود که وی به سرزمین کفر پناهنده شده است و گویا برخی از روحانیون و علمای میانه رو و متمایل به حکومت هم از این توطئه ساواک برای بدنام کردن ایشان استقبال کردند.

اخباری هم وجود داشت که نشان می داد ساواک برای جلوگیری از انتشار تصویرو صدای امام خمینی از طریق رادیو و تلویزیونهای فرانسه و دیگر کشورهای جهان، در دستگاههای گیرنده و فرستنده محل اقامت ایشان در نوفل لوشاتو خرابکاریهایی می کرد. ساواک از نخستین روزهای حضور امام خمینی در پاریس، به مأموران خود در فرانسه دستور داده بود اسناد و مدارک موجود و قابل دسترس را (برای پیشگیری از حمله احتمالی مخالفان به سفارت و نمایندگی ساواک در فرانسه) معدوم کنند.

پیشنهاد ناصر مقدم به شاه

در آذر 1357، سپهبد ناصر  مقدم طی ملاقاتی با شاه، پیشنهاد کرد توسط پزشکی از نیروهای ساواک که در فرانسه اقامت دارد، امام خمینی با تزریق مواد سمی به قتل برسد، اما حاضران در جلسه، عواقب چنین اقدامی را برای رژیم پهلوی سخت خطرناک ارزیابی کردند و بدین ترتیب طرح مقدم مسکوت ماند.
ساواک به مراقبتهای خود از محل اقامت و فعالیتهای امام خمینی و اطرافیانش در نوفل لوشاتو ادامه داد و نیروهایی از آ ن درنزدیکی منزل ایشان در فرانسه خانه ای اجاره کرده و به طور دائم آمد و شد های این منطقه را تحت کنترل داشتند. ساواک درباره روابء ارتباطات و آمد و شدهای اطرافیان امام خمینی با مخالفان حکومت در داخل کشور نیز اطلاعات قابل توجهی در اختیار داشت و از طریق منابع نفوذی خود در میان مخالفان، به اطلاعات و اخبار فراوانی درباره مذاکرات، خواستها و محمولات و مراسله های پستی و نظایر آن دست می یافت. مراقبتهای ساواک بر ضد امام خمینی و اطرافیان ایشان در فرانسه تا هنگام حضورشان در این کشور ادامه داشت. هنگامی که به دنبال خروج شاه از کشور،  امام برای بازگشت به ایران اعلام آمادگی کرد، مأموران ساواک در فرانسه درباره این موضوع گزارشات لحظه به لحظه ای به تهران مخابره کردند. مقدم برای چگونگی برخورد با این موضوع، مذاکرات و گفت و گوهای مفصلی با دولت بختیار، فرماندهی نظامی، ژنرال هایزر، سفارت امریکا و نیز مأموران سیا در تهران و بعضی افراد و گروهها در داخل کشور انجام داد. راهکارهای مختلفی برای جلوگیری از ورود ایشان به ایران و یا برخورد با ایشان پس از ورود به ایران اندیشیده شد. نهایتاً چنین تصمیم گرفته شد که چاره ای جز فراهم آوردن تمهیدات لازم برای ورود مسالمت آمیز ایشان به کشور پیش روی مسئولان امرو مذاکره کنندگان وجود ندارد. با این احوال شایعه ترور امام خمینی و گروه قابل توجهی از طرفداران ایشان پس از ورود به کشور، تا مدتها در میان افکار عمومی دهان به دهان می گشت و این نگرانی وجود داشت که به شهادت ایشان رژیم پهلوی حرکت انقلابی مردم را سرکوب کند. اما امام خمینی به رغم نگرانی های فراوانی که وجود داشت، روز 12 بهمن 1357 وارد تهران شد و ساواک نتوانست هیچ اقدامی انجام دهد.

 


منابع: موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی




ادامه مطلب

[ جمعه 98/8/3 ] [ 4:44 عصر ] [ محمودجانقربانی ]

امام خمینی و مستضعفان

حکومت جمهوری اسلامی حکومت مستضعفین است

 


رهبر کبیر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی امام خمینی (ره) در تمامی عمر گرانمایه خود همواره بر رسیدگی به وضعیت مستضعفان و محرومان جامعه و رفع مشکلات آنان تاکید داشتند و احقاق حقوق این طبقه و برقراری عدالت اجتماعی از دغدغه های همیشگی آن امام بزرگوار بود.


 

 

امام بارها تاکید فرمودند: "گمان نمی‌کنم عبادتی بالاتر از خدمت به محرومین وجود داشته باشد."

امام خمینی

 

امام راحل (ره ) همواره از پابرهنه‌ها و زاغه نشینان به عنوان (( ولی نعمت)) یاد می کردند و خواهان خدمت گزاری بیشتر به آنها بودند.

ایشان در سخنانی نغز و زیبا در این‌باره فرمودند: "به مستضعفان و مستمندان و زاغه نشینان که ولی نعمت ما هستند خدمت کنید."

 

 

 

 

 

 

 


درک عمیق و حس دلسوزی بی‌مثال معمار بزرگ انقلاب نسبت به طبقه محروم و مستضعف به اندازه ای بود که نه تنها برای ایرانیان، بلکه برای محرومان و مستضعفان سایر کشورها نیز به عنوان یک حامی بزرگ شناخته شده اند.

جایگاه مستضعفین در اندیشه امام خمینی

1-از نظر امام، پیروزی انقلاب اسلامی ایران، مرهون تلاش طبقات پایین اجتماع یعنی همان مستضعفین است و طبقات بالا کاری نکرده اند:

"شما این انقلاب را به ثمر رساندید و گروه هایی که در سرتاسر کشور این انقلاب را به ثمررساندند، همان زن و مرد محروم و همان هایی که مستضعف هستند و کاخ نشین ها آنها را استضعاف می کنند و اینها ثابت کردند که کاخ نشین ها آنها را استضعاف می کنند و اینها ثابت کردند که کاخ نشین ها که ضعیفند و پوسیده اند و برای این ملت هیچ کاری نکرده اند و نخواهند کرد."

2-این طبقات تا آخرین قدم به عنوان نیروهای وفادار به مبارزه و گردانندگان و بر پا دارندگان واقعی انقلاب ها محسوب می شوند و خط اصولی جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی، خط دفاع از مستضعفین و احقاق حقوق فقرا در جوامع بشری است.

"تنها آنهایی تا آخر با ما هستند که درد فقر و محرومیت و استضعاف را چشیده باشند. فقرا و متدینین بی بضاعت، گردانندگان و بر پا دارندگان واقعی انقلابها هستند.ما باید تمام تلاشمان را بنمائیم تا به هر صورتی که ممکن است،خط اصولی دفاع از مستضعفین را حفظ کنیم...ما برای احقاق حقوق فقرا در جوامع بشری تا آخرین قطره خون دفاع خواهیم کرد."

3-حکومت جمهوری اسلامی ایران، حکومت طبقات پایین اجتماع; یعنی حکومت مستضعفین و محرومین است.

"یکی از نعمت های بزرگی که خداوند تبارک و تعالی به این ملت عنایت فرموده، اینکه حکومت، حکومت مستضعفین است، حکومت محرومین است، یعنی آنهایی که در راس حکومت واقع شدند وقتی که ملاحظه می کنند، رئیس جمهورش از مدرسه پا شده است آمده است رئیس جمهور شده، طلبه مدرسه بوده...و خاصیت یک حکومت محرومین، مستضعفین و حکومت مردمی این است که هم مجلسش می فهمد مستضعفین و محرومین یعنی چه، هم حکومت و وزرا می فهمند که یعنی چه... خودشان لمس محرومیت را کرده اند."

یکی از مهم ترین آرمان های امام خمینی(ره) تحقق عدالت اجتماعی، کم شدن فاصله طبقاتی، رفع تبعیضات ظالمانه، حمایت از محرومان و فقر ستیزی بود

4-بار سنگین انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی بر دوش قشر مستضعف است و همین گروه هستند که در جبهه و پشت جبهه فداکاری می کنند و نه طبقات بالا:

"شما باید توجه تان به این توده های مستضعفین که با زحمت خودشان و رنج خودشان الان در جبهه ها مشغول فداکاری هستند که خداوند تاییدشان کند و در پشت جبهه ها مشغول فداکاری هستند و مستضعفند، آن بالاها اینها را ضعیف می شمارند و می شمردند... با توجه به اینکه بار سنگین انقلاب بر دوش قشر مستضعف است... وظیفه داریم فعالیت و توجه را به نواحی محروم، خصوصا جنوب شهر که در رژیم گذشته توجهی به آنها نشده است، معطوف کنیم. در خدمت ملت، خصوصا مستضعفین که سنگینی این جمهوری به دوش آنان بوده و بدون کوچکترین توقعی در خدمت اسلامند، با جان و دل کوشا باشیم و مادام که همه ما و شما در خدمت مردم هستیم، آسیبی به جمهوری اسلامی وارد نمی شود. "

امام خمینی (ره) و فقر زدایی

"اسلام از اول برای همین امر قیام کرده که به این مستمندان عالم در مقابل مستکبران خدمت کند و این ستمگران را به جای خود بنشانند و شما اشخاصی هستید که پیرو یک همچو اسلام عزیز هستید و به این پیروی باید ادامه بدهید." 

بی تردید مهم ترین هدف امام خمینی(ره) در مبارزات، سرنگونی رژیم شاهنشاهی و اقامه حکومت اسلامی بود که با ایثار و جهاد مردم به پیروزی رسید. ولی امام به خوبی می دانست که حکومت وسیله است نه هدف. هدف امام فقط این نبود که حاکمانی بروند و حاکمانی دیگر جایگزین آنان شوند. بلکه عقیده داشت با استحکام نظام اسلامی و اجرای کامل و همه جانبه احکام و قوانین دین، مشکلات اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و اخلاقی مردم حل می شود و سعادت دنیا و آخرت آنان تأمین می گردد. بنابراین، امام در تأسیس حکومت اسلامی اهدافی را تعقیب می کرد که تحقق آن ها را از آثار اجرای کامل احکام و قوانین اسلام می دانست. در طول مبارزات نیز گاه گاه بدین مطلب اشاره می کرد.

امام خمینی

 

یکی از مهم ترین آرمان های امام خمینی(ره) تحقق عدالت اجتماعی، کم شدن فاصله طبقاتی، رفع تبعیضات ظالمانه، حمایت از محرومان و فقر ستیزی بود. از بررسی سخنرانی ها، پیام ها، توصیه های امام استفاده می شود که مسئله رفع ِتبعیض و فقر ستیزی یکی از اهداف بزرگ او بوده که همواره بدان تأکید داشت. آن بزرگوار به قدری در این باره سخن می گفت که به عنوان پناهگاه مستضعفان و پابرهنه ها شناخته شد. کسانی که دوران صدر پیروزی انقلاب را درک کرده اند و سخنان و موضع گیری های امام خمینی و دیگر مسئولان نظام را شنیده اند به خوبی می دانند که حمایت از محرومان و مستضعفان یکی از مهم ترین و پر جاذبه ترین شعارهای انقلابیون و مورد تأکید رهبر انقلاب بود.

 خدمت به مستضعفان به مستضعفان و تهی دستان، در بیشتر جوامع و حکومت ها، کمتر توجه می شود، در حالی که حمایت از محرومان، در رأس برنامه های حکومتی اهل بیت علیهم السلام بود. حضرت امام خمینی رحمه الله نیز با پیروی کردن از سیره اهل بیت علیهم السلام ، توجه و رسیدگی کردن به محرومان جامعه را از وظایف مهم مسئولان می شمرد و همیشه تأکید می کرد که جهت گیری انقلاب و نظام اسلامی، ارزش گذاری به حمایت از محرومان باشد. ایشان خطاب به اعضای شورای نگهبان می فرماید:

شما بیایید احکام الهی را اجرا کنید. باید قوانین وضع بشود که حقوق محرومین و فقرا به آنها باز گردانده شود. این وظیفه شماست.

امام خمینی رحمه الله به خوبی آگاه بود که اگر قشر محروم جامعه، از انقلاب و نظام اسلامی سرخورده شوند، میدان برای زراندوزان بی درد و نامهربان باز خواهد شد و در نتیجه، مردم در تنگناهای اقتصادی قرار خواهند گرفت. بر این اساس همواره تأکید می کرد:

ما باید برای پیش برد اهداف و منافع ملت محروم ایران برنامه ریزی کنیم. ما باید در ارتباط با مردم جهان و رسیدگی به مشکلات و مسائل مسلمانان و حمایت از مبارزان و گرسنگان و محرومان، با تمام وجود تلاش کنیم... من گمان نمی کنم عبادتی بالاتر از خدمت به محرومین وجود داشته باشد... چیزی که روحانیون هرگز نباید از آن عدول کنند و نباید با تبلیغات دیگران، از میدان به در روند، حمایت از محرومین و پابرهنه هاست؛ چرا که هر کسی از آن عدول کند، از عدالت اجتماعی عدول کرده است. ما باید تحت هر شرایطی، خود را عهده دار این مسئولیت بزرگ بدانیم ودر تحقق آن، اگر کوتاهی بنماییم، خیانت به اسلام و مسلمین کرده ایم.

در حمایت از محرومان نیز به روحانیت دل بسته بود و انتظار همکاری جدی داشت, زیرا اولاً: چون روحانیت به ویژه طلاب و فضلای جوان غالباً از خانواده های محروم هستند و طعم تلخ فقر و گرسنگی و محرومیت را چشیده اند در تعقیب هدف مقدس فقر ستیزی نیز بیشتر می توان به آنان امیدوار بود

امام خمینی در زمان مبارزه با رژیم شاهنشاهی تا زمان پیروزی انقلاب و بعد از آن, در خنثی سازی توطئه های دشمنان و به ویژه در زمان جنگ تحمیلی همواره از همکاری علمای دین و روحانیون استفاده می جست. از نقش حساس آنان در دفاع از اسلام و تأثیر تبلیغات آنان در میان توده های مردم به ویژه محرومان و مستضعفان به خوبی آگاه بود, از این رو, در نگهداری انقلاب و دفاع از آرمان های اسلامی نیز تلاشِ روحانیون را یک امر ضروری می دانست.

در حمایت از محرومان نیز به روحانیت دل بسته بود و انتظار همکاری جدی داشت, زیرا اولاً: چون روحانیت به ویژه طلاب و فضلای جوان غالباً از خانواده های محروم هستند و طعم تلخ فقر و گرسنگی و محرومیت را چشیده اند در تعقیب هدف مقدس فقر ستیزی نیز بیشتر می توان به آنان امیدوار بود.

و ثانیاً: حمایت از محرومین و مستضعفین یکی از مهم ترین اهداف اسلامی است که روحانیت وظیفه دارد در تبلیغ و ترویج آن کوشش کند. محرومان را به حقوق مشروعشان آشنا سازد و در گرفتن حق, آنان را بسیج نماید, به مسئولانِ نظام تذکر دهد و آنان را از حیف و میل اموال عمومی و تضییع حقوق مستضعفان بر حذر دارد.

و ثالثاً: روحانیون در طول تاریخ همواره پناهگاه و حامی محرومان بوده اند, و باید موقعیت دینی واجتماعی خود را در میان مردم به ویژه طبقات محروم حفظ کنند.

به همین جهت بود که امام خمینی(قده) بارها و بارها و به مناسبت های مختلف انجام وظیفه مهم دفاع از حقوق محرومان را به روحانیون تذکر می دادند.

فرآوری : طاهره رشیدی

 

بخش تاریخ ایران و جهان تبیان




ادامه مطلب

[ جمعه 98/1/16 ] [ 7:11 عصر ] [ محمودجانقربانی ]

نگاهی متفاوت به زندگی امام خمینی (ره)

امام خمینی,زندگی امام خمینی,زندگی سیاسی امام خمینی 
زندگی امام (ره) به دست تقدیر از همان ابتدا درگیر با دغدغه های اجتماعی شد ؛ آنجا که پدر ایشان در جو نا امن آن روزگار به دست خوانین محلی کشته شد و این خون ، بیداری را در خانواده ی خمینی شعله ور کرد ،زندگی روح الله زیر سایه مادر و دایه و فرزندان بزرگتر خانواده ادامه یافت ، فرزند کوچکتر خانواده نمی دانست بعدها در چه موقعیت شگرفی قرار می گیرد.

 سرپوش سیاسی -  نگاهی به زندگی سیاسی رهبر کبیر انقلاب انداخته ایم و نقاط عطف زندگی سیاسی ایشان را تا حد امکان در این یادداشت قید کرده ایم. بهانه هم رحلت ایشان در 14 خرداد است.

 

آغاز یک بیداری..

زندگی امام (ره)  به دست تقدیر از همان ابتدا درگیر با دغدغه های اجتماعی شد ؛ آنجا که پدر ایشان در جو نا امن آن روزگار به دست خوانین محلی کشته شد و این خون ، بیداری را در خانواده ی خمینی شعله ور کرد ،زندگی روح الله  زیر سایه مادر و دایه و فرزندان بزرگتر خانواده ادامه یافت ، فرزند کوچکتر خانواده نمی دانست بعدها در چه موقعیت شگرفی قرار می گیرد،او آفت های هر دو جنگ جهانی را با عمق جان درک کرد در سال هایی که حکومت مرکزی از ضعف نداشتن اقتدار رنج می برد و زیر سایه ی هجوم امپراطوری های مختلف ایران محل جولان منافع بیگانگان شده بود ، در چنین شرایطی آنچه که بی اهمیت تر ازهر چیز دیگر بود ؛

 

زندگی مردم بود بیماری وبا در خمین قربانی می گرفت و مادر و دایه ی ایشان هم در اثر وبا جان به جان آفرین تسلیم کردند ، پس از پدر ، مادر هم قربانی شرایط سیاه کشور شده بود ،وقت بیداری فرا رسیده بود و گویی کسی باید فکر چاره می کرد ،روح خدا از 15 سالگی دروس حوزوی را شروع کرد و این سرآغاز یک رنسانس در زندگی او و مردم یک کشور شد ، کسی خبر از آینده نداشت...

 

رشد زیر سایه ی محدودیت

تحصیل در حوزه ی اراک و قم و کسب فیض از محضر اساتیدی همچون آیت الله بروجردی و حائری در زیر سایه ی حکومت مقتدر اما ضد مذهب رضا خان ، امام را به سمت دغدغه های مذهبی و سیاسی اش هدایت  کرد ، او در سالهایی که عرصه ای برای جولان روحانیون نبود و حکومت دید مثبتی نسبت به آنها نداشت اندک اندک در محضر اساتید به نام قم واجد مولفه های یک رهبر مذهبی یشد، اما در دوره ی رضا خان عرصه ای برای تغییرمهیا نبود. غور دردنیای ابن عربی و آشنایی با مباحث عرفانی و درکنار آن تشکیل محفل قدرتمندی در مدرسه فیضیه جایگاه امام خمینی(ره) را تا حدی بالا برد که حساسیت ها نسبت به حضور او از سمت حکومت افزایش یافت و "فیضیه" به شکلی غیر علنی تعطیل شد، لازم به ذکر است آشنایی امام با افراد تاثیر گذاری همچون آیت الله منتظری و آیت الله مطهری در همین دوره اتفاق افتاد.

 

تغییر مسیر از عرفان به سیاست

پس از رفتن رضا خان و تضعیف نسبی موقعیت شاه در ساختار حکومت و جانشینی محمدرضا پهلوی حوزه توان دوباره ای گرفت و روحانیت در کنار نواندیشان دینی لزوم ایجاد حرکتی که بتواند دغدغه های مردم را نمایندگی کند حس کردند ، این نیاز پس از اتفاقات سال 1332 و برکناری فرد شایسته ای همچون «مصدق» بیشتر احساس شد ، دخالت بیگانگان و عدم وجود نهادهای قدرتمند حکومتی و کشمکش های سیاسی آزاردهنده که مابین مجلس در دوره های گوناگون و شاه که با دخالت شوروی و انگلیس و آمریکا تشدید شده بود روحانیت را به سمت حضور موثر در سیاست سوق داد و شجاعت و جسارت امام خمینی که حالا در حوزه عنصر تعیین کننده ای بود نقشی ویژه به ایشان داد.

 

نگارش و انتشار( کشف الاسرار) که بازگوکننده ی ضعف های رژیم پهلوی بود همچنین نجات حوزه از انحلال با استمداد از آیت الله بروجردی ، از جمله اقدامات موثر امام(ره) در این سالها بود در آن سالها امام با ارتباطی که با آیت الله کاشانی داشت به شکلی غیر مستقیم در جریان ملی شدن صنعت نفت قرار گرفت .

 

روحانی در کنار مردم

امام معتقد بود وظیفه روحانی منحصر به درس و بحث نیست و روحانیت باید نقشی تعیین کننده در تحولات اجتماعی جامعه اش داشته باشد. سال 1341 را میتوان اولین حضور پر رنگ سیاسی آیت الله خمینی دانست جایی که ایشان در اعتراض به تصویب لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی بیانیه صادر کرد و مردم به رهبری روحانیت در اعتراض به این لایحه در بازار و مساجد و معترض شدند.

 

و پس از روزها کش و قوس در نهایت با پیگیری آیت الله خمینی این لایحه لغو شد ، اما فشارها ادامه یافت لوایح به رفراندوم گذاشته شد رفراندومی که توسط امام(ره) و روحانیون تحریم شد، افشاگری های آیت الله خمینی(ره) ادامه داشت او بی پروا نقاط ضعف رژیم را در محافل گوناگون می کرد و همین اقدامات موجب حمله به فیضیه و کشتار ساکنین آن شد؛ این کشتار اعتراضات گسترده ای را باعث شد، در خرداد 1342 که مصادف با محرم بود در روز عاشورا (13 خرداد) امام و یارانش دستگیر شدند و طی دو روز بعد؛ 14 و 15 خرداد ، اعتراضات به شدت سرکوب شد، حبس آیت الله خمینی موجی را بر انگیخت که با خشونت به طور موقت سرکوب شد.

 

اما قیام 15 خرداد برای همیشه در تقویم جمهوری اسلامی جایگاهی خاصی یافت. بخشی از سخنان آیت الله خمینی را در فیضیه قم  خرداد ماه 42 را مرور می کنیم: «آقا من به شما نصیحت میکنم،ای آقای شاه،ای جناب شاه من به تو نصیحت میکنم،دست بردار از این کارها آقا اغفال میکنند تو را من میل ندارم که اگر یک روز بخواهند تو بروی، همه شکر کنند..»

 

 

بیداری عمومی و تبعید به ترکیه

پس از چند دوره پرفشار حدفاصل سالهای 1342 تا 1343 که امام خمینی (ره) در زندان و تحت فشار بود، ایشان بدون اطلاع قبلی آزاد شد، اما جسارت ایشان در جهت افشاگری ادامه یافت وهمین جسارت در کنار قدرت تاثیر گذاری باعث شد دوره ی تبعید آغاز شود؛ ترکیه اولین تبعید گاه بود ،انتقال به ترکیه در جهت دوری از ایران و کم کردن تاثیر ایشان بر مردم بود ،اما غافل از اینکهتاثیر گذاری در وجه کاریزماتیک آیت الله خمینی درونی شده بود و محدود به جغرافیا نبود، تحریرالوسیله در همین دوره به تحریر در آمد و امام کانال های ارتباطی اش را با ایران حفظ کرد،

 

پس از یازده ماه این بار عراق مقصد تبعید بود، همانجایی که آیت الله حکیم قبلترپبیشنهاد اقامت در آنجا را به امام داده بود و ایشان مخالفت کرده بودند :نجف ،13 سال اقامت در نجف تدریس دروس خارج از فقه و موضع گیری در مورد تحولات تاثیر گذار خاورمیانه از فلسطین تا ایران باعث شد عمق حرکات تاثیر گذار آیت الله خمینی در منطقه بیشتر شود همچنین ارتباط سازمان یافته با گروه های مبارز در ایران وجهه ی رهبری ایشان را به مرور پر رنگ تر کرد، تمام گروه ها و افراد مبارز زیر لوای پرچمداری امام  مبارزه را به پیش می بردند.

 

انقلاب اسلامی و ظهور رهبری جهانی

حرکات خیزشی در ایران شدت گرفته بود و مردم به بهانه های مختلف با خط مشی که از امام دریافت می کردند صدای اعتراض را به گوش سران حکومت می رساندند و هر بار که این اعتراضات سرکوب میشد، شدت اعتراض گسترده تر میشد .سال 57 طبق توافقی که مابین ایران و عراق انجام شد ،آیت الله خمینی از عراق اخراج شد و کویت هم از پذیرش ایشان سرباز زد در نهایت پاریس و نوفل لوشاتو مقصد نهایی امام بود، همان جا بود که با همکاری ابراهیم یزدی ،صادق قطب زاده ،مهندس بازرگان و..پیش نویس قانون اساسی را تدوین کردند و در نهایت باشکل گیری اعتراضات گسترده امام(ره) در 12 بهمن 57 پس از 14 سال دوری به ایران بازگشت،

 

رهبری انقلاب در آن برهه و با توجه به هجمه های گوناگون کار دشواری بود و شاید اگر وجهه سمپات و کاریزمای شخصیت ایشان نبود واقعه ای مثل تسخیر سفارت آمریکا و یا ترور های پی در پی افراد طراز اول انقلاب  ویا از همه مهمتر هشت سال جنگ تحمیلی می توانست انقلاب را ابتر کند، اما خواست مردم و وجود رهبری راه را ادامه داد ،پس از گذر از بحران ها و در روزهایی که آرامش نسبی بر فضای سیاسی کشور حاکم شده بود امام امت در 13 خرداد1368 در ساعت 20/22 پس از تحمل چند دوره بیماری و در سن 87 سالگی در گذشت.

 

بعدالتحریر:

اما چرایی محبوبیت ایشان را شاید بتوان مربوط به آن بعد شخصیت ایشان دانست که نوآوری و با نبض زمانه حرکت کردن را با مذهب همراه می کرد ،او بود که فقه و اجتهاد را جانی دوباره بخشید و به احکام اسلامی نگاهی منعطف داشت ، نگاه منعطف و درک مختصات زمانه و همراه مردم حرکت کردن، بدون شک بزرگترین میراث امام خمینی(ره) است.




ادامه مطلب

[ پنج شنبه 98/1/1 ] [ 6:38 صبح ] [ محمودجانقربانی ]

فتوای مهم امام خمینی: ….تولی امور مسلمین و تشکیل حکومت بستگی دار






حضرت آیت الله العظمی امام خمینی

شفقنا (پایگاه بین المللی همکاری های خبری شیعه) – حضرت امام خمینی (ره) در پاسخ به پرسشی درباره اعمال ولایت از سوی فقیه جامع الشرایط می فرمایند: ولایت در جمیع صور دارد. لکن تولی امور مسلمین و تشکیل حکومت بستگی دارد به آرای اکثریت مسلمین، که در قانون اساسی هم از آن یاد شده است، و در صدر اسلام تعبیر می‌شده به بیعت با ولیّ مسلمین.

به گزارش شفقنا متن کامل پرسش و پاسخ با ایشان به این شرح است:

زمان: 29 دی 1366 / 28 جمادی الاول 1408
مکان: تهران، جماران
موضوع: شرط اعمال ولایت از سوی فقیه جامع الشرایط
مخاطب: خاتم یزدی، عباس – توسلی، محمدرضا عبایی خراسانی، محمد – کشمیری، محمدجواد – قاضی عسگر، سید علی (نمایندگان امام خمینی در دبیرخانه مرکزی ائمه جمعه)
[حضرت آیت الله العظمی امام خمینی، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی. پس از اهدای سلام و تحیت، در چه صورت فقیه جامع الشرایط بر جامعه اسلامی ولایت دارد. أدام الله ظلّکم علی رؤوس المسلمین.
نمایندگان حضرتعالی در دبیرخانه ائمه جمعه سراسر کشور، عباس خاتم یزدی – توسلی – عبایی – کشمیری – قاضی عسگر]
بسمه تعالی

ولایت در جمیع صور دارد. لکن تولی امور مسلمین و تشکیل حکومت بستگی دارد به آرای اکثریت مسلمین، که در قانون اساسی هم از آن یاد شده است، و در صدر اسلام تعبیر می‌شده به بیعت با ولیّ مسلمین.

روح الله الموسوی الخمینی‌

انتهای پیام




ادامه مطلب

[ چهارشنبه 97/12/8 ] [ 9:52 عصر ] [ محمودجانقربانی ]

انقلاب اسلامی، امام خمینی (ره) و اصل ولایت فقیه

  • انقلاب اسلامی، امام خمینی (ره) و اصل ولایت فقیه انقلاب اسلامی، امام خمینی (ره) و اصل ولایت فقیه

امام خمینی (ره) در کتاب تحریرالوسیله می نویسند: «در عصر غیبتِ ولیِّ امر و سلطان عصر (عج)، نایبان عام آن حضرت ـ که فقهای جامع الشرایط برای فتوا و قضاوت اند ـ جانشین آن حضرت در اجرایِ مسائل سیاسی و حکومتی و سایر اموری که به عهد? امام (ع) است، هستند. »

     بامداد روز 12 بهمن سال 1357 (اول فوریه 1979) برای مردم ایران همراه با انتظاری امیدوارانه و در عین حال نگران کننده بود. آنها پس از حدود چهارده سال، مشتاقانه در انتظار بازگشت رهبر محبوب و انقلابی خود حضرت امام خمینی (ره) از تبعید بودند. اما ماهیت جنایتکار رژیم پهلوی و تهدید به سرنگونی هواپیمای حامل ایشان، مردم را نگران کرده بود. البته رژیم از ترس خشم مردم، جرأت این کار را پیدا نکرد و هواپیما در میان استقبال پرشور مردم ایران به زمین نشست و با ورود امام خمینی به میهن، موجی از شادی سراسر ایران را فراگرفت. به این ترتیب نقطه عطفی در تاریخ پر فراز و نشیب ایران شکل گرفت که مقدمه سقوط رژیم استبدادی و وابست? پهلوی را در مدت کمتر از دو هفته فراهم آورد.

ورود امام خمینی (ره) به ایران

 

    امام خمینی (ره) به همراه خود آرمانهای بلند و والای انسانی و اسلامی را به همراه آورد که مردم برای تحقق آنها بسیار کوشیدند. آرمان هایی چون آزادی، استقلال، عدالت، مبارزه با ظلم، برادری و مانند اینها. اما شاید بتوان گفت که بزرگترین ارمغان ایشان برای ملت ایران و همه مسلمانان جهان، طرح حکومت اسلامی با تکیه بر اصل «ولایت فقیه» است. البته طرح حکومت اسلامی و شرایط حاکم و فرمانروای آن، از قرن‌ها پیش در میان اهل سنت و شیعیان وجود داشته است. اما هنر امام خمینی آن بود که این بحث را به طور مستقل و زیربنایی مطرح کردند و به تفصیل آن را بر اساس دلایل عقلی و نقلی پرداختند. این کار ایشان از مدتها قبل از پیروزی انقلاب اسلامی آغاز شد و کتاب «ولایت فقیه» در واقع تبیین همین اصل مهم است. یکی از مهمترین پیام های این اصل مترقی اسلامی آن است که این دین الهی در سیاست، آن هم در عالی ترین سطح آن نقش و حضور دارد.

 

   ولایت فقیه به زبان ساده، اداره جامعه توسط اسلام شناس واجد شرایط رهبری است که او را فقیه می خوانند. ولی فقیه در واقع نایب و جانشین امام زمان (عج) در عصر غیبت ایشان است. امام خمینی در نوشته ها و سخنان خود با استفاده از روایات و دلایل متقن، اصل ولایت فقیه را اثبات کرده اند.

   روایات در این زمینه متعدد است. پیامبر اکرم (ص) علما را خلیف? خود و وارثان پیامبران خوانده اند و حضرت علی (ع)، نیز آنان را حاکمان مردم دانسته اند. ایشان در حدیثی تصریح می کنند که: « بر اساس حکم خدا و اسلام درمورد مسلمانان، واجب است که بعد از وفات یا قتل رهبرشان، گمراه باشد یا هدایت یافته، هیچ عملی انجام ندهند مگر آنکه قبل از آن رهبری عفیف و پرهیزکار و عارف به احکام قضا و سنت رسول الله (ص) انتخاب نمایند، تا اموال عمومی را جمع کند و حج و نماز جمعه مردم را به پا دارد و صدقات را جمع آوری کند » بنا بر این، انتخاب رهبری شایسته برای جامعه اسلامی بر هر کار دیگری مقدم است. حضرت امام حسین (ع) نیز در حدیثی تأکید می کنند که: «سرچشمه ها و سررشته امور به دست علمای الهی است. همانها که بر حلال و حرام الهی امین هستند.» اما حدیث دیگری از امام زمان (عج) وجود دارد که به صراحت راویان حدیث و به عبارتی فقها را جانشین خود در عصر غیبت معرفی می کنند و می فرمایند: «در حوادث و پیشامدها، به راویان حدیث ما رجوع کنید که آنان حجت من بر شما هستند و من حجت خدا هستم.» با توجه به این حدیث گرانبها، در حوادث و مسائل روز باید از کسانی که با احادیث و معارف اسلام آشنا هستند، پیروی کرد.

 

   اما دلایل متعددی برای اثبات ضرورت ولایت فقیه وجود دارد که امام خمینی تعدادی از آنها را تشریح کرده اند.

یکی از این دلایل آن است که در جامعه ای که اکثریت آن را مسلمانان و معتقدین به ارزشهای اسلامی تشکیل می دهند، طبیعی است که حکومتی اسلامی بر سر کار باشد، زیرا حیات اجتماعی و کمال فرد و جامعه در گرو اجرای قانون الهی است که این قانون در زندگی فردی و اجتماعی نافذ است. رهبری این حکومت را باید کسی عهده دار باشد که در فهم احکام و علوم اسلامی صاحب نظر و متخصص و از عدالت و تقوا برخوردار باشد. چنین شخصی همان ولی فقیه است. امام خمینی (ره) در کتاب تحریرالوسیله چنین نوشته اند: «در عصر غیبتِ ولیِّ امر و سلطان عصر (عج)، نایبان عام آن حضرت ـ که فقهای جامع الشرایط برای فتوا و قضاوت اند ـ جانشین آن حضرت در اجرایِ مسائل سیاسی و حکومتی و سایر اموری که به عهد? امام (ع) است ، هستند. »

 

   دلیل دیگر در مورد لزوم حاکمیت ولی فقیه و حاکم اسلامی، رابط? نزدیکی با موضوع قبل دارد. حضرت امام در تشریح این دلیل بر این نکته تأکید دارند که اسلام علاوه بر جنب? فردی، بُعد اجتماعی و سیاسی برجسته ای دارد که برقراری حکومت اسلامی و زمامداری ولی فقیه را ضروری می سازد. ایشان در کتاب ولایت فقیه می نویسند: « هرکس با یک نگاهِ اجمالی به احکام اسلامی، درمی یابد که جدای از آن که عبادت، وظیفه ای بین انسان و خالق او است، در این عبادات جهاتی از امورِ سیاسی و اجتماعی مربوط به امور دنیایی وجود دارد ... از عبادات گذشته، امور اقتصادی، اجتماعی و سیاسی مهمی که در میانِ احکام وجود دارد، می فهماند که اسلام تنها یک قوانین عبادیِ محض نیست... اسلام برای تأسیس یک حکومت عادلانه ای که در آن قوانینِ اقتصادی، جزایی، قضایی و... قرار داده شده است، قیام نموده است. » امام خمینی همچنین به لزوم گسترش عدالت، تعلیم و تربیت اسلامی، حفظ مرزها ، جمع آوری مالیات ، صدور احکام قضایی، حفظ نظم، امر به معروف و نهی از منکر و مانند آنها اشاره می فرمایند و نتیجه می گیرند: « باقی ماندنِ این احکام، مقتضی ضرورت حکومت و ولایتی است که والاییِ قوانینِ الهی را حفظ کرده و متکفل اجرای آن شود.» بی شک حاکم چنین حکومتی جز ولی فقیه و اسلام شناسی باتقوا نمی تواند باشد.

 

    حضرت امام خمینی (ره) از زاویه دیگری نیز اصل ولایت فقیه را اثبات می کنند. ایشان در کتاب ولایت فقیه این دلیل را چنین تشریح می کنند: «ما معتقد به ولایت هستیم و معتقدیم پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم باید خلیفه تعیین کند و تعیین هم کرده است. ... آنچه عقلاً لازم است تا برای آن خلیفه تعیین کند ، حکومت است. ما خلیفه می خواهیم تا اجرای قوانین کند. قانون مجری لازم دارد. در همه کشورهای دنیا این طور است که جعل قانون به تنهایی فایده ندارد و سعادت بشر را تامین نمی کند، پس از تشریع قانون باید قوه مجریه ای به وجود آید. » بنا بر این ، احکام و تعالیم قرآن و احادیث، به ویژه در مسائل اجتماعی و سیاسی ، برای مسلمانان نفعی ندارد، مگر آنکه حاکمی عالم و عادل ، این قوانین را اجرا و زمینه سعادت انسانها را فراهم کند. حضرت امام تصریح می کنند که: «خداوند در کنار فرستادن یک مجموعه قانون - یعنی احکام شرع - یک حکومت و دستگاه اجرا و اداره مستقر کرده است. » و آنگاه نتیجه می گیرند : «همان طور که پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم مامور اجرای احکام و برقراری نظامات اسلام بود و خداوند او را رئیس و حاکم مسلمین قرار داد و اطاعتش را واجب شمرده است، فقهای عادل هم بایستی رئیس و حاکم باشند و بر اجرای احکام نظارت کنند و نظام اجتماعی را مستقر گردانند.»

 

   اما باید دانست که هر فقیه و اسلام شناسی نمی تواند رهبری جامعه را در دست گیرد. چنانکه امام صادق (ع) در حدیث معروفی می فرمایند: « از فقها، آن کس که پرهیزکار، حافظ دین ، مخالف هوای نفس و مطیع اوامر خداوند باشد، عامه مردم باید از او متابعت کنند.» امام خمینی (ره) نیز برای ولی فقیه و حاکم جامعه اسلامی شرایطی را مطرح می کنند که از جمل? آنها آشنایی با احکام و معارف اسلامی، عدالت و تقوا است. ایشان می فرمایند: « چون حکومت اسلامی حکومت قانونی بلکه حکومت قانون الهی است، پس حاکم باید دو صفت داشته باشد که آن دو، اساس حکومت قانونی است و بدون آن حکومت قانونی معقول نیست: یکی از آن صفات، علمِ به قانون (اسلامی) و دیگری عدالت است.» همچنین حضرت امام در بیان برخی دیگر از شرایط ولی فقیه می فرمایند: « آن آدمی که می خواهد ولیِّ امر مسلمین و نایب امیرالمؤمنین (ع) باشد ... باید منزّه بوده و دنیا طلب نباشد که برای دنیا دست و پا بزند، هر چند مباح باشد. (چرا که در این صورت او) امین الله نیست و نمی شود به او اطمینان کرد.» شرط دیگر برای ولی فقیه، کاردانی و توانایی ادار? امور مملکت می باشد. اصل پنجم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران شرایط فقیهی را که شایستگی حکومت و ولایت بر جامعه اسلامی را دارد ، چنین برمی شمرد: « در زمان غیبت ولی عصر (عج) در جمهوری اسلامی ایران، ولایت امر و امامت امت بر عهده فقیه عادل و باتقوا ، آگاه به زمان ، شجاع ، مدیر و مدبر است .... »

 

   نکته مهم دربار? ولی فقیه آن است که وی به محض آنکه یکی از شرایط ولایت چون عدالت، تقوا، شجاعت و مانند آنها را از دست بدهد، به خودی خود مقامش را از دست می دهد و این موضوع ، تفاوت مهم حاکم در نظام اسلامی با نظام های حکومتی دیگر ، اعم از دموکراتیک و استبدادی است. امام خمینی در این زمینه تأکید می کنند: «آن اوصافی که در ولیِّ فقیه است... با آن اوصاف نمی شود، پایش را یک قدمِ غلط بگذارد. اگر یک کلمه دروغ بگوید، یک کلمه، یک قدم بر خلاف بگذارد، آن ولایت را دیگر ندارد... » بنا بر این، ولایت فقیه، اصلی متقن و مترقی است که شرع اسلام ، حدود و شرایط آن را معین کرده و بر آنها نظارت دارد. به دلیل همین جایگاه و نقش ولی فقیه است که امام خمینی می فرمایند: « پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به این مملکت آسیبی نرسد. »

 




ادامه مطلب

[ شنبه 97/11/20 ] [ 4:8 عصر ] [ محمودجانقربانی ]

مهمترین دستاوردهای 40 ساله انقلاب اسلامی چیست؟


با گذشت نزدیک به چهل سال از پیروزی انقلاب اسلامی نگاهی به گذشته و مقایسه آن با امروز نشان‌دهنده عمق تحولی است که ملت ایران آن را تجربه کرده است.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، در این گزارش خواهیم کوشید داشته‌های ملت ایران پس از گذشت چهل سال از پیروزی انقلاب اسلامی در حوزه‌های مختلف از جمله «استقلال کشور»، «مردم‌سالاری و حاکمیت مردم‌»، «تولید علم و فناوری»، «پیشرفت‌های اقتصادی»، «آزادی» و «رشد معنویت» را با دوره پهلوی مقایسه کنیم تا مشخص شود کجا بوده‌ایم و امروز کجا ایستاده‌ایم.

استقلال کشور و عزت مردم

«استقلال» یکی از اصلی‌ترین شعارهای انقلاب اسلامی ملت ایران بود، مداخله گسترده کشورهای غربی در امور ایران تا به جایی در دوره پهلوی گسترش یافته بود که دیگر کسی منکر آن نبود.

پهلوی خود در جلسات خصوصی از مداخلات گسترده غربی‌ها در امور ایران گلایه می‌کرد ولی در عیان دستورالعمل‌های رسیده از اربابان را جامه عمل می‌پوشاند، مروری بر خاطرات شخصیت‌ها و رجال عصر پهلوی خود موید این واقعیت است.

اسدالله علم نخست وزیر و وزیر دربار که خاطرات روزانه او چهره‌ای بدون روتوش از پهلوی ارائه می‌دهد می‌نویسد:

«از مدت‌ها پیش شکایت داشته‌ام عمال بیگانه در دولت، بانک مرکزی، سازمان برنامه و بسیاری از وزارتخانه‌ها نفوذ کرده‌اند. شاه با این همه گزارش‌های اطلاعاتی که دریافت می‌کند، این حقیقت را نادیده می‌گیرد. این ما هستیم که تحت فشار قرار داریم نه طرف مقابل. وقتی خزانه خالی است چگونه می‌توانیم وارد جنگ اقتصادی شویم؟»

این بخش از خاطرات اسدالله علم به عیان نشان می‌دهد که خود رژیم پهلوی معتقد و اطلاع داشته است که عمال بیگانه در تمامی شئون کشور از دولت گرفته تا بانک مرکزی و سازمان برنامه نفوذ کرده و استقلال کشور در خطر جدی قرار گرفته است ولی به اطلاعاتی که دست او در این زمینه می‌رسید وقعی نمی‌گذاشت و از کنار آن به سادگی عبور می‌کرد.

خاطرات رجال پهلوی به عیان عمق وابستگی ایران به غرب در این دوره از تاریخ کشور را نشان می‌دهد، وابستگی در این دوره تا بدان حد طبیعی و عادی بود که روزنامه‌ها و مجلات نزدیک به حکومت در پاسخ به اعتراضات مردمی آن را توجیه می‌کردند، به عنوان نمونه مجله خواندنی‌ها در شماره 13 تیر 1340 می‌نویسد:

«می‌گویند آمریکایی‌ها در تمام شئون سیاسی و اقتصادی و مالی ما مداخله می‌کنند، من کار ندارم به اینکه بیچاره آمریکایی‌ها بعد از هزار میلیون دلار وام و کمک به تصدیق خودمان، آیا باید حق این را داشته باشند که به اندازه یک دهم هم پیمان خشک و نم پس نده انگلیسی‌مان در کارها و یا لااقل در طرز خرج نظارت و به قول [منتقدان] مداخله داشته باشند یا نه؟»

اینکه آمریکا در امور ایران مداخله می‌کرده است حرف امروز و پس از گذشت نزدیک به چهار دهه نیست، مقامات رژیم پهلوی نیز به این مهم معتقد بوده و هرگاه فرصتی به دست می‌آوردند از آن سخن می‌گفتند و گلایه می‌کردند، به عنوان نمونه احمد آرامش که مدتی وزیر مشاور و رئیس سازمان برنامه ایران در دولت شریف امامی و پیش از روی کار آمدن علی امینی شخصیت وابسته به آمریکا در تیرماه 1340 طی سخنانی می‌گوید: «مخالفت من فقط با سیاست جانکاه ده ساله گذشته آمریکا است... سال‌ها است که دولت آمریکا با تمام قوا ولی با عناوین به ظاهر فریبنده در تمام شئون زندگی ما دخالت کرده و انگشت دارد و هر زمان به طریقی برای ما حادثه آفریده و تعیین سرنوشت می‌کند، تمام وزارتخانه‌ها و بنگاه‌های تجاری و اقتصادی و عمرانی وابسته به دولت ایران زیر نظر ماموران و نمایندگان مختلف آمریکایی قرار گرفته و آنان در غالب جاها نه تنها به عنوان مشاور و مستشار بلکه به صورت دستوردهنده و کارفرما در زندگی ما مداخله می‌کنند.

دستاوردهای انقلاب اسلامی؛از بی‌سوادی اکثریت مردم تا مرزهای علم و فناوری

اقتصاد کشور به وسیله عوامل و ایادی داخلی و خارجی دولت آمریکا به کلی درهم ریخته و اکنون وضع به شکلی درآمده که طبق اظهار آقای نخست‌وزیر هم دستگاه اقتصادی دولت در آستانه ورشکستگی است و هم ملت و ما هر روز ناگزیر هستیم که دست تکدی به سوی آمریکا و آمریکائیان دراز کنیم و برای گرداندن چرخ زندگی خود از آنان قرضه و اعتبار بگیریم».

امروز نزدیک به چهار دهه از سقوط رژیمی که همه مقدرات ایران اسلامی را تحت حاکمیت و نظارت غرب و به ویژه آمریکا قرار داده بود می‌گذرد، استقلال و عزت ایران در دوره پس از انقلاب اسلامی زبانزد خاص و عام است، در جنگ تحمیلی و در حالی که ابرقدرت‌های شرق و غرب از رژیم بعث صدام حمایت می‌کردند ایران اسلامی تنهای تنهای تنها و استقلال هر چه تمام در برابر تهاجم بیگانه ایستاد، اقتصاد و سیاست داخلی و خارجی خود را به خواست بیگانه گره نزد و امروز هر چه در کشور می‌گذرد محصول خواست و تصمیم ملت ایران است و یکی از شعارهای اساسی ملت ایران در دوره انقلاب یعنی «استقلال» تحقق پیدا کرده است.

قدرت نظامی و پیروزی‌های منطقه‌ای

در حالی که ارتش ایران که رضاشاه بدان می‌بالید و به اتکای آن یک دیکتاتوری تمام‌عیار در کشور حاکم کرده بود شهریور 1320 و به دنبال حمله متفقین بدون هیچ‌گونه مقاومتی سلاح بر زمین گذاشت و عقب نشست، نیروهای نظامی ایران امروز حافظ استقلال و تمامیت ارضی ایران هستند.
در دوره پهلوی رژیم که به قدرت نظامی خود اطمینان نداشت در برابر زیاده‌خواهی‌های غرب استقلال و تمامیت ارضی کشور را وجه‌المصالحه قرار می‌داد، از جایی عقب‌نشینی می‌کرد تا جای دیگری را به دست آورد و یا بیشتر از آن از کف ندهد ولی امروز نیروهای نظامی ایران آمریکا را در خاورمیانه زمین گیر کرده است.


بیشتربخوانید : امام خمینی(ره)، رهبرى براى تمامى نهضت‌هاى آزادی‌بخش جهان


در حالی که آمریکا با فتنه به وجود آمده در سوریه گمان می‌کرد این کشور را از محور مقاومت جدا کرده بود حضور مدافعان حرم این اجازه را به او نداد و امروز «ایرانی‌ها» هزاران کیلومتر آن سوتر از مرزهای ایران مقابل تروریست‌ها که سربازی آمریکا را بر عهده دارند ایستاده و آنان را متواری ساخته‌اند.

نیروهای نظامی ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی حافظ استقلال و تمامیت ارضی کشور بوده‌اند تا جایی که امروز قدرت موشکی ایران آمریکا را به هراس انداخته و نگران ساخته است.

حضور در ظفار با دستور انگلیس!

ارتش ایران در دوره پهلوی و با دستور مستقیم شاه و به درخواست پادشاه عمان در ظفار برای مقابله با چریک‌های جدایی‌طلب چپگرا در این منطقه مداخله نظامی کرد. حضور نظامی ایران در تغییر وضعیت به سود پادشاهی عمان و سرکوب شورش ظفار نقش داشت.

دستاوردهای انقلاب اسلامی؛از بی‌سوادی اکثریت مردم تا مرزهای علم و فناوری

نظامیان ایرانی به استعداد زیر وارد عمان شدند:

32 فروند بالگرد بل 205 و 206

14700 تفنگدار دریایی ایران

10 فروند اف 4

3 فروند سی 130

تعداد نامعلومی بالگرد آ اچ 1 کبری

نیروهای ایرانی در درگیری مستقیم با شورشیان حضور داشتند و در سرکوب آنها نقش بسزائی ایفا کردند اما آن روی سکه این جنگ فاجعه‌ای تکان‌دهنده برای ایران بود:

- تعداد تلفات ارتش عمان در جنگ: 187 کشته و 560 زخمی

- تعداد تلفات انگلستان: 24 کشته و 55 زخمی

- تعداد تلفات ایران‌: 720 کشته و 1404 زخمی

تلفات ایران نسبت به نیروهای انگلیس و حتی خود ارتش عمان تامل‌برانگیز است . در زمان شاه پرداختن به تلفات نیروهای ایرانی در روزنامه‌ها ممنوع بود و در یک مورد هم که نویسنده‌ای در روزنامه کیهان به تلفات بالای نظامیان ایرانی اشاره کرد بازداشت و به زندان محکوم شد!
با گذشت زمان ناگفته‌ها و خیانت‌های این جنگ بیشتر آشکار شد و مشخص شد که انگلیس نقش اساسی در کشیدن پای ایران به میدان نبرد عمان را داشته است.

طبق گزارش خبرنگار روزنامه که به ظفار رفته بود نیروهای ایرانی که جلوتر از ارتش‌های انگلیس و عمان در نبردها حضور داشتند با نبرد سخت در کوهستان‌ها و دره منطقه را پاکسازی می‌کردند و آنگاه ارتش عمان و انگلیس منطقه پاکسازی شده را تحویل می‌گرفتند و در آن اردوگاه ایجاد می‌کردند!

این خود نشان می‌دهد که ارتش و نیروهای نظامی ایران در دوره پهلوی نه حافظ امنیت ملی و تمامیت ارضی کشور که پیشمرگ سلاطین منطقه و نیروهای انگلیسی بوده است!

نکته دیگر آنکه جمهوری اسلامی تنها حکومتی است که در دوران معاصر در حفظ تمامیت ارضی ایران موفق بوده است. در دوران قاجار و پهلوی بخش‌های مختلف و مهمی از ایران جدا شد؛ گرجستان، ارمنستان، هرات و افغانستان، بخش‌هایی از بلوچستان، ترکمنستان، ازبکستان، تاجیکستان و بحرین بخشی از این سرزمین‌ها هستند. حال آنکه در جنگ تحمیلی و نابرابر 8 ساله، یک وجب از خاک ایران هم به چنگ دشمن نیامد.

از دوره‌ای که خبری از انتخابات نبود تا چهل سال مردمسالاری دینی

در رابطه با انتخابات و «مردم‌سالاری» می‌توان فصل مجزایی نگاشت و آنچه که در دوره پهلوی ملت ایران شاهد آن بوده‌اند را با امروز مقایسه کرد ولی به اختصار بایستی به این نکته تاکید کرد که در دوره پهلوی اصولا و به معنای واقعی آن انتخاباتی برگزار نمی‌شد.

اسدالله علم نخست‌وزیر و وزیر دربار پهلوی در خاطرات روز 15 فروردین 1354 با صراحت به تقلب در انتخابات دوره پهلوی اذعان کرده و می نویسد: «مطلبی نخست‌وزیر در کیش به من می‌گفت که خیلی جالب بود و فهمیدم عنوان رشوه را دارد. آن این بود که گفت هر کسی را از هر جا تو بخواهی من وکیل خواهم کرد. هر کس باشد، هیچ فکر نکن، به من بگو تمام می‌کنم.»

علاوه بر اسدالله علم هندرسن، سفیر آمریکا در ایران نیز در گزارشی به وزارت امور خارجه‌ این کشور پیرامون انتخابات مجلس هجدهم، به تعیین نمایندگان مجلس از بالا اشاره می‌کند، وی در این گزارش می‌نویسد: «علاء وزیر دربار اظهار داشت چند هفته پیش، اسدالله علم، رئیس ‌املاک سلطنتی، به او گفته است به دستور شاه صورت اسامی عده‌ای را برای نامزدی نمایندگی مجلس تهیه کرده، شاه لیست مزبور را با اسامی نامزدهای نمایندگی از سوی زاهدی تطبیق داده و پس از یک‌دست کردن اسامی نامزدها، چند تن از نامزدها را جابه‌جا کرده است.»

حسین فردوست از نزدیک‌ترین دوستان شاه نیز در کتاب خاطرات خود بر این نکته اذعان دارد. وی می‌گوید «یک کمیسیون سه‌نفره برای انتخابات مجلس در منزل اسدالله علم تشکیل می‌شد. منصور اسامی نامزدها را می‌آورد و با نظر علم مهر نمایندگی آنها تأیید می‌شد. پس از بررسی صلاحیت امنیتی و مطالعاتی این افراد، ترتیب انتخاب این اسامی داده می‌شد و به صورتی ظاهری، نام آنها از صندوق آرا بیرون می‌آمد.»

در جزوه‌ای که تحت عنوان «‌نخبگان و تقسیم قدرت در ایران»‌ توسط سیا و برای آشنایی مقدماتی افرادی که به منظور ماموریت‌های مختلف سیاسی و جاسوسی از طرف آمریکا به ایران می‌آمدند تهیه شده است و در واقع یک مجموعه فشرده و نسبتا جامع از ساخت جامعه ایران و نیروهای سیاسی و اجتماعی موجود در آن از دیدگاه ماموران و جاسوسان درجه اول می‌باشد آمده است‌: «در طول 12 سال گذشته مجلس آلت دست شاه بوده است و مقاصد شاه را برآورده می‌کرده است و تمام نمایندگان که با دقت به وسیله شاه انتخاب می‌شوند حامی برنامه‌های شاه می‌باشند.»

امروز و با گذشت نزدیک به چهل سال از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی سالی نبوده است که در ایران انتخابات برگزار نشود، در اولین ماه‌های پیروزی انقلاب اسلامی نوع نظام سیاسی کشور به رای عمومی گذاشته شد، پس از رای مردم به «جمهوری اسلامی»، مردم بار دیگر پای صندوق‌های رای رفته «نمایندگان مجلس خبرگان قانون اساسی» را انتخاب کردند، پس از تدوین قانون اساسی در یک رفراندوم دیگر به آن رای آری دادند و در ادامه و در حالی که هنوز بهار 1359 نرسیده بود در دو انتخابات دیگر نخستین رئیس‌جمهور و نمایندگان مجلس اول را نیز انتخاب کردند.

ملت ایران در چهار دهه گذشته همواره برای تعیین سرنوشت کشور پای صندوق‌های رای رفته‌اند و همه مسئولین جمهوری اسلامی مستقیم و یا غیرمستقیم منتخب همین ملت هستند و کسی در این شک و شبهه‌ای ندارد.

از بی‌سوادی اکثریت مردم تا شکوفایی در علم و فناوری

در دوره پهلوی اکثریت ملت ایران بی‌سواد بوده اند و رژیم جز مبارزه شعاری با بی‌سوادی که نتیجه اندکی داشته و قابل ملاحظه نبود کاری از پیش نمی‌برد، امروز و با گذشت نزدیک به چهار دهه از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی ملت ایران مرزهای علم و دانش را درنوردیده و به پیشرفت‌های عظیمی نائل شده‌اند.

بی‌سوادی اکثریت ملت ایران در دوره پهلوی به آن حدی بود که امام خمینی‌(ره) در 7 دی 1358 طی پیامی جهت «مبارزه عمومی با بی‌سوادی‌» تاکید کردند: «‌از جمله حوایج اولیه برای هر ملت که در ردیف بهداشت و مسکن بلکه مهمتر از آنهاست آموزش برای همگان است. مع‌الأسف کشور ما وارث ملتی است که از این نعمت بزرگ در رژیم سابق محروم؛ و اکثر افراد کشور ما از نوشتن و خواندن برخوردار نیستند، چه رسد به آموزش عالی.

مایه بسی خجلت است که در کشوری که مهد علم و ادب بوده و در سایه اسلام زندگی می‌کند که طلب علم را فریضه دانسته است، از نوشتن و خواندن محروم باشد.» (صحیفه امام ، جلد 11 ، صفحه 446» در حالی که نرخ باسوادی در سال 1355 ، 47/2 درصد بوده است این میزان در سال 1390، به 93/2 درصد رسیده است، در سال 1355 ، 47 هزار و 47 مدرسه دانش‌آموز می‌پذیرفت و در سال 1390، 91 هزار و 830 مدرسه مشغول فعالیت بودند.

در سال 55 ، 700 مرکز آموزشی فنی و حرفه‌ای در کشور فعالیت می‌کرد و این میزان در سال 1390 به 6 هزار و 983 واحد رسیده است.

پیش از انقلاب و در سال 1350 دو مرکز آموزش استعدادهای درخشان در کشور فعالیت می‌کرد و این تعداد در سال 1390 به 670 مرکز رسیده است.

در حالی که سال 1355، 170 هزار دانشجو، در 223 واحد دانشگاهی تحصیل می‌کردند این میزان در سال 1390، به 4 میلیون دانشجو و 2540 واحد دانشگاهی رسیده است.

تعداد رشته‌های کارشناسی ارشد در دانشگاه‌های موجود کشور در سال 1355 ، 182 رشته و در سال 1390، 1033 رشته بوده است.

بر اساس گزارش موسسه بین‌المللی اطلاعات علمی (ISI)، تعداد مقالات علمی چاپ شده از محققان ایرانی در مجلات معتبر بین المللی در سال 1357، 450 مقاله و در سال 2012، 34/155 مقاله بوده است که نشان‌دهنده رشد 3 برابری متوسط جهانی در این حوزه است.

هم اکنون ما شاهد این هستیم که ایران در بسیاری از فناوری‌ها نه تنها خودکفا شده بلکه به کشور صادر کننده خدمات فنی مهندسی در حوزه‌های صنعت نفت، کشاورزی، بهداشت، سدسازی، تراکتورسازی، هسته‌ای، خودروسازی، سلول‌های بنیادین و ... تبدیل شده است.

در عرصه علوم نوین، دانشمندان ایرانی توانسته‌اند تا مرزهای جدید دانش بشری پیش روند و در مواردی از این مرزها نیز عبور کنند. موفقیت‌های دانشمندان ایرانی در زمینه‌های سلول‌های بنیادین، نانو تکنولوژی، مهندسی ژنتیک، علوم هسته‌ای، علوم فضایی و ... از این موارد است.

دستاوردهای انقلاب اسلامی؛از بی‌سوادی اکثریت مردم تا مرزهای علم و فناوری

این آمار در بسیاری از حوزه‌های دیگر نیز قابل استخراج و بر اساس آن مقایسه پیش و پس از انقلاب است و آنچه ذکر شد نشان می‌دهد که ایران اسلامی با اکثریت شهروندان بی‌سواد در سالی که انقلاب اسلامی به پیروزی رسید امروز به اکثریت قریب به اتفاق با سواد رسیده است.

آمارها از اقتصاد می‌گویند

درباره اقتصاد دوره پهلوی و مقایسه آن با امروز، در فضای مجازی مطالب زیادی از سوی عاشقان سلطنت نوشته می‌شود که اکثر این نوشته‌ها یا ناشی از بی‌اطلاعی است یا به دلیل جاهل مفروض دانستن مخاطبانی که یا خود دوره پهلوی را ندیده‌اند و یا به منابع دست اول دسترسی ندارند.

در اکثر این نوشته‌ها با اشاره به قیمت ارزان اجناس در دوره پهلوی و مقایسه آن با امروز گفته می‌شود که در آن دوره ارزانی بوده و با انقلاب همه چیز گران شده است ولی گفته نمی‌شود آن برهه حقوق مردم و میزان اشتغال تا چه اندازه بوده است؟!

درباره ارزانی در دوره پهلوی نیز باید به قدرت خرید مردم و حقوق کارمندان نیز اشاره‌ای گذرا داشت، در این برهه قیمت‌ها پایین بوده ولی قدرت خرید مردم بسیار پایین‌تر از آن بوده است. به طور مثال درآمد کارمند عادی ماهانه 500 تا 1200 تومان بود (البته حقوق 1000 تومانی در سال‌های حدود 1348 به افراد بسیار محدودی اختصاص داشت) و قیمت پیکان در همین برهه 28 هزار تومان بود یعنی 28 برابر حقوق حداکثری یک کارمند!

بهتر است به حقوق مستشاران خارجی و آمریکایی رژیم شاه در این برهه نیز توجهی داشته باشیم تا بدانیم در حالی که متخصصین و کارمندان ایرانی نهایتا در سال 1348 هزار تومان حقوق می‌گرفتند در این برهه این مستشاران از بودجه دولت ایران چقدر به خود اختصاص داده بودند؛ عبدالله آذربرزین جانشین فرماندهی نیروی هوایی ایران در دوره پهلوی در خلال چندین جلسه مصاحبه در سال 1388 می‌گوید: «بعضی از مستشارهایی که در این مرحله می‌آمدند، از نقطه نظر[کیفیت] و آگاهی به تخصص‌شان، زیاد جلوتر از شاگردان و متخصصان خودمان، که از خارج آمده بودند، نبودند. آن روزها چیزی در حدود شش، هفت هزار تومان به افسرهای مستشاری می‌دادند.»

درآمدهای نفتی و میزان جمعیت

درآمد نفتی ایران از سه میلیارد دلار در سال 1332 به 53 میلیارد دلار در سال 1356 رسید و درآمد سرانه نیز در این مدت به 11 هزار و 514 دلار افزایش پیدا کرد با این وجود در بخش‌های فقیر جامعه، فقر هر روز بیشتر و شکاف طبقاتی عمیق‌تر می‌شد.

تنها ده درصد از درآمد سرشار نفت و کمتر از 15 درصد از کل واردات به امر توسعه اختصاص می‌یافت، شرکت ملی نفت به صورت محرمانه ولی دائمی مبلغ کلانی به حساب شخصی شاه واریز می‌کرد. به گونه‌ای که سرمایه شخصی شاه به یک میلیارد دلار رسیده بود. با این سرمایه‌ها نهادهایی اداره می‌شد که آنها نیز هدفی جز سلطه بیشتر حکومت بر تمامی ابعاد زندگی مردم نداشتند.

بر اساس آمار بانک جهانی، 46 درصد مردم ایران در سال 1356 زیر خط فقر بودند و ضریب جینی در ایران قبل از انقلاب بیش از 45 بوده است.

امروز نزدیک چهل سال از آن روزها می‌گذرد و با وجود مشکلات اقتصادی که مسئولین بایستی برای حل این مشکلات کمر همت ببندند وضعیت اقتصادی و رفاه مردم بسیار بهتر از دوره پهلوی است.

آزادی دستاوردی که انقلاب نصیب ملت ایران کرد

در حالی که در دوره پهلوی حتی مقامات و مسئولین کشور جرات این را نداشتند که سخنی بگویند مبادا «اعلیحضرت خوشش نیاید» و در نتیجه همیشه مراقب سخن گفتن خود بوده‌اند امروز روزنامه‌ها و رسانه‌های دیگر هر چه می‌خواهند می‌گویند و می‌نویسند.

کافی است به کنترل رسانه‌های مکتوب اعم از روزنامه‌ها و کتاب‌ها توسط ساواک بپردازیم تا مشخص شود که در این برهه زبان‌ها برای گفتن و قلم‌ها برای نوشتن تا چه اندازه محدود بوده‌اند.

با آغاز ریاست نصیری بر ساواک، سانسور مطبوعات گسترش یافت، در دهه‌های 50-1340، مطبوعات و روزنامه‌ها از محتوی عاری شدند؛ در همان حال روزنامه‌نگاران و ارباب مطبوعات، تحت مراقبت‌های دائمی ساواک قرار گرفتند. دوران نخست‌وزیری امیرعباس هویدا (1356-1343) سخت‌ترین برهه سانسور و کنترل سازمان یافته مطبوعات و روزنامه‌ها را تجربه کرد و ارباب مطبوعات و نویسندگان جرائد، تنها در چهارچوب تعیین شده از سوی ساواک و مجموعه حاکمیت قلم‌فرسایی می‌کردند. مطبوعات همواره سایه سنگین ساواک را بر فعالیت‌های خود احساس می کردند. آن چه در نشریات منعکس می‌شد، در درجه اول ارائه تصویری غیرواقعی، تحسین‌آمیز و ستایش‌گرانه از شخص شاه و دربار بود. چنین القا می‌شد که کشور تحت هدایت‌های شاه به سرعت در مسیر توسعه و تعالی قرار گرفته و مخالفان حکومت جز جلوگیری از این حرکت قصدی نداشته و بنابراین محکوم به شکستند. به عبارت دیگر مطبوعات تنها مواردی را منعکس می‌کردند که خوشایند ساواک، دربار، شاه و مجموعه حاکمیت بود.

امروز و با گذشت چهل سال از پیروزی انقلاب اسلامی نگاهی به پیشخوان روزنامه‌فروشی‌ها نشان می‌دهد که صدها روزنامه ، مجله و نشریه مشغول فعالیت هستند و هر چه می‌خواهند می‌نویسند و حتی برخی روزنامه‌های زنجیره‌ای در نبود نظارت کافی جرات به خود راه داده به مقدسات حمله‌ور شده و امنیت ملی کشور را مورد تهاجم نیش زبان و قلم خود قرار می‌دهند.

رشد دینی و معنوی

در دوره پهلوی رژیم عامدانه فساد را در بین جوانان و نسلی که آینده ایران به دستان آنان چشم دوخته بود رواج می داد، کافی است به سخنان رجال عصر پهلوی نگاهی بیندازیم تا واقعیت برای همگان عیان شود.

علی امینی نخست‌وزیر وقت 8 شهریور 1340 طی سخنانی گفته بود: «با نهایت تاسف باید گفت که ایمان و اعتقاد ما سست شده، اگر در ملتی ایمان مذهبی یا ملی قوی باشد هیچ بیگانه‌ای نمی‌تواند به آن ملت راه یابد.»

امینی در جمع مردم گفته بود: «متاسفانه باید گفت که فساد محیط ما از همان خانواده‌ها شروع می‌شود و رکود اخلاقی و اختلاط تمدن‌های داخلی و خارجی تمام اصول زندگی ما را به هم زده است فیلم‌های فاسد و خراب و مناظر مستهجن پاک اخلاق اطفال و جوانان ما را فاسد کرده باید با فساد اخلاق که از مجلات خراب نیز ناشی می‌شود مبارزه کرد.»

وی همچنین گفته بود: «مایه ننگ است که در مملکت اسلامی دولت‌ها برای افزایش درآمد خود مصرف تریاک و یا الکل را تجویز کنند. در حال حاضر اکثر جوان‌های ما مشروب‌خوار شده‌اند و این قسمتی از مشکلات جامعه ما است.»

شهریور 1340 علی امینی نخست‌وزیر وقت از انتشار فیلم‌ها و مجلات مستهجن انتقاد کرده و می‌گوید این روند باعث فساد اخلاقی جوانان این کشور شده است، کافی است بدانیم که از این سال‌ها روند انتشار فیلم‌ها و مجلات مستهجن و به صورت عمومی گسترش بی‌سابقه‌ای یافت.

در حالی که نشریات از انتشار خبرهای روز کشور خودداری می‌کردند و یا ساواک مانع آنان می‌شد روزی نبود که نشریاتی مانند «خواندنی‌ها»، «تهران مصور»، «سپید و سیاه» و دهها نشریه دیگر با صفحات روی جلد مبتذل و مستهجن منتشر نشوند و جوانان را به فساد سوق ندهند.

امروز چهل سال از آن روزها می‌گذرد، پیشرفت معنوی امروز قابل مقایسه با دوره پهلوی که فساد سازمان یافته از سوی رژیم بر مردم تحمیل می‌شد نیست، جوانان این مرز و بوم در دهه شصت غسل شهادت می‌کردند و برای دفاع از وطن به جبهه‌ها می‌رفتند، زمانی که این جوانان با امام دیدار می‌کردند از ایشان تقاضا می‌نمودند دعا کند تا به شهادت برسند، امروز و در دهه نود شمسی همین مردم آرزو می‌کنند که به آنان اجازه داده شود به سوریه رفته و از حرم اهل بیت دفاع کنند.

مقایسه امروز با دوره پهلوی در همه عرصه‌ها نشان‌دهنده پیشرفت شگفت‌انگیزی است که به برکت اسلام نصیب ملت ایران شده است، بی‌شک در این زمینه گفتنی‌های فراوانی هست که در گنجایش این نوشتار نیست و امروز بایستی داشته‌هایمان را قدر بدانیم و برای حل مشکلات موجود کشور کمر همت ببندیم و مسلم است که هیچ مشکلی جز با دستان توانمند ایرانی و بدون اتکا به بیگانگان قابل حل نیست.

منبع:روزنامه کیهان

انتهای پیام/




ادامه مطلب

[ جمعه 97/11/12 ] [ 7:18 عصر ] [ محمودجانقربانی ]

سیره‏ عملى امام خمینى (ره) در ماه مبارک رمضان

عالمان ربانی، چلچراغ‏هاى پر فروغى هستند که در هرعصرى، در آسمان علم و عمل مى‏درخشند، و با کسب نور و گرما از خورشید رسالت و امامت، بر زمینیان تجلى مى‏کنند و آنان را به سوى منابع نور و برکت دودمان وحى، رهنمون مى‏سازند، و بر بال عرفان ناب محمدى صلى الله علیه وآله نشانده، بر مشکات ملکوت، عروج مى‏دهند.

در میان دین باوران کفر ستیز، چهره محبوب قرن، فقیه تیزبین سیاست مدار، فیلسوف، عارف ژرف نگر، عالم متخلق و رهبر و بنیان گذار جمهورى اسلامى، حضرت امام خمینى رضوان الله علیه، از موقعیتى والا و ویژه برخودار است، زیرا روزها و ساعت‏ها و لحظه‏هاى عمر او، با مراقبه و محاسبه سپرى شد و صدها آیه قرآن را مجسم ساخت و عینیت ‏بخشید.در این مبحث به سیره عملی امام می پردازیم تا ره توشه ای برای عاشقان ماه رمضان باشد .

حضرت امام (ره) توجه ویژه‏اى نسبت ‏به ماه رمضان داشته و بدین جهت، ملاقات‏هاى خودشان را در ماه رمضان تعطیل مى‏کردند و به دعا و تلاوت قرآن و... مى‏پرداختند.

و خودشان مى‏گفتند: «خود ماه مبارک رمضان، کارى است‏»(1).

یکى از یاران امام، در این باره گفته است :

در این ماه، ایشان شعر نمى‏خواندند و نمى‏سرودند و گوش به شعر هم نمى‏دانند . خلاصه، دگر گونى خاصى متناسب با این ماه در زندگى خود ایجاد مى‏کردند، به گونه‏اى که این ماه را، سراسر، به تلاوت قرآن مجید و دعا کردن و انجام دادن مستحبات مربوط به ماه رمضان سپرى مى‏کردند. (2)

ایشان، به هنگام سحر وافطار، بسیار کم مى‏خوردند، به گونه‏اى که خادم‏شان فکر مى‏کردند که امام، چیزى نخورده است!(3)

حضرت امام رحمة الله علیه درباره رمضان چنین مى‏سرایند:

ماه رمضان شد، مى و میخانه بر افتاد       عشق و طرب و باده، به وقت ‏سحر افتاد           

 افطار به مى کرد برم پیر خرابات گفتم        که تو را روزه، به برگ و ثمر افتاد   

 با باده، وضو گیر که در مذهب رندان       در حضرت حق این عملت ‏بارور افتاد (4)

 

عبادت و تهجد

از جمله برنامه‏هاى ویژه‏ حضرت امام (ره) در ماه مبارک رمضان ، عبادت و تهجد بود. امام عبادت را ابزار رسیدن به عشق الهى مى‏دانستند. و به صراحت ‏بیان مى‏کردند که در وادى عشق، نباید به عبادت به چشم وسیله‏اى براى رسیدن به بهشت نگاه کرد (5).

اکثر آشنایان امام نقل مى‏کنند که ایشان از سن جوانى، نماز شب و تهجد، جزء برنامه‏هایشان بود.

بعضى از نزدیکان ایشان مى‏گفتند که وقتى در ظلمت و تاریکى نیمه‏ شب، آهسته وارد اتاق امام مى‏شدم، معاشقه امام را با ایزد احساس مى‏کردم و مى‏دیدم که با خضوع و خشوعى خاص، نماز مى‏خواندند و قیام و رکوع و سجود را بجا مى‏آوردند که حقا وصف ناپذیر بود. با خودم فکر مى‏کردم که شب امام، حقیقتا، لیلة القدر است (6).

یکى از اعضاى دفتر ایشان، دراین باره مى‏گوید:

پنجاه سال است که نماز شب امام، ترک نشده است. امام در بیمارى و در صحت و در زندان و در خلاصى و در تبعید، حتى بر روى تخت ‏بیمارستان قلب هم نماز شب خواندند (7).

امام توجه خاصى به نوافل داشتند و هرگز، نوافل را ترک نمى‏کردند. نقل شده است که امام، در نجف اشرف، با آن گرماى شدید، ماه مبارک رمضان را روزه مى‏گرفت و با این که در سنین پیرى بودند و ضعف بسیار داشتند، تا نماز مغرب و عشاء را به همراه نوافل به‏جاى نمى‏آوردند، افطار نمى‏کردند! و شب‏ها تا صبح، نماز و دعا مى‏خواندند و بعد از نماز صبح، مقدارى استراحت مى‏کردند و صبح زود، براى کارهایشان آماده مى‏شدند (8).

خانم زهرا مصطفوى مى‏گوید:

راز و نیاز امام و گریه‏ها و ناله‏هاى نیمه شب ایشان، چنان شدید بود که انسان را بى اختیار، به گریه مى‏انداخت (9).

یکى از اساتید قم نقل مى‏کرد: شبى میهمان حاج آقا مصطفى بودم. ایشان، خانه‏ جداگانه‏اى نداشتند و در منزل امام زندگى مى‏کردند. نصف شب از خواب بیدار شدم و صداى آه و ناله‏اى شنیدم، نگران شدم که مگر اتفاقى افتاده است، حاج آقا مصطفى را بیدار کردم و گفتم: «ببین چه خبر است!» . ایشان نشست و گوش داد و گفت: «صداى امام است که مشغول تهجد و عبادت است‏»(10).

در ماه مبارک رمضان، این شب زنده دارى و تهجد، وضعیت دیگرى داشت. یکى از محافظان بیت مى‏گوید در یکى از شب‏هاى ماه مبارک رمضان، نیمه شب، براى انجام کارى مجبور شدم از جلوى اتاق امام گذر کنم. حین عبور، متوجه شدم که امام، زار زار گریه مى‏کردند! هق هق گریه‏ امام که در فضا پیچیده بود، واقعا مرا تحت تاثیر قرار داد که چگونه امام، در آن موقع از شب، با خداى خویش راز و نیاز مى‏کند. (11)

آخرین ماه مبارک رمضان دوران حیات امام، به گفته‏ ساکنان بیت، از ماه مبارک رمضان‏هاى دیگر متفاوت بود! به این صورت که امام همیشه، براى خشک کردن اشک چشم‏شان دستمالى را همراه داشتند، ولى در آن ماه مبارک رمضان، حوله‏اى را نیز همراه برمى‏داشتند تا به هنگام نمازهاى نیمه شب‏شان، از آن استفاده کنند!(12)

 

توجه ویژه به قرآن

امام خمینى (ره) توجه خاصى به قرآن داشتند، به ‏طورى که روزى، هفت ‏بار قرآن مى‏خواندند!

امام در هر فرصتى که به ‏دست مى‏آوردند، ولو اندک، قرآن مى‏خواندند. بارها دیده شد که امام، حتى در دقایقى قبل از آماده شدن سفره - که معمولا به بطالت مى‏گذرد - قرآن تلاوت مى‏کنند ! (13)  امام بعد از نماز شب تا وقت نماز صبح، قرآن مى‏خواند . (14)

یکى اطرافیان امام مى‏گوید:

امام در نجف، چشم‏شان درد گرفت و به دکتر مراجعه کردند. دکتر بعد از معاینه‏ چشم امام گفت: «شما باید چند روزى قرآن نخوانید و به چشم‏تان استراحت ‏بدهید» . امام خندیدند و فرمودند: «دکتر، من، چشم را براى قرآن خواندن مى‏خواهم! چه فایده‏اى دارد که چشم داشته باشم و قرآن نخوانم؟ شما یک کارى کنید که من بتوانم قرآن بخوانم.  »(15)

و در ماه رمضان یکى از همراهان امام در نجف، اظهار مى‏کرد که امام خمینى در ماه مبارک رمضان، هر روز ده جزء قرآن مى‏خواندند ، یعنى در هر سه روز، یک بار قرآن را ختم مى‏کردند . (16)

علاوه بر آن، هر سال چند روز قبل از ماه مبارک رمضان ، دستور مى‏دادند که چند ختم قرآن براى افرادى که مد نظر مبارکشان بود، قرائت ‏شود . (17)

گزیدهایى از توصیه‏ها و سفارش‏هاى امام به مناسبت ماه مبارک رمضان

شما در این چند روزى که به ماه رمضان مانده، به فکر باشید، خود را اصلاح کرده، توجه به حق تعالى پیدا نمایید.

از کردار و رفتار ناشایسته خود ، استغفار کنید! اگر خداى نخواسته، گناهى مرتکب شده‏اید، قبل از ورود به ماه مبارک رمضان ، توبه کنید! زبان را به مناجات حق تعالى عادت دهید! مبادا در ماه مبارک رمضان، از شما غیبتى، تهمتى و خلاصه گناهى سر بزند و در محضر ربوبى، با نعم الهى و در مهمان سراى بارى تعالى، آلوده به معاصى باشید! شما اقلا، به آداب اولیه‏ روزه عمل نمایید و همان ‏طورى که شکم خود را از خوردن و آشامیدن نگه مى‏دارید، چشم و گوش و زبان را هم از معاصى باز دارید! از هم اکنون بنا بگذارید که زبان را از غیبت، تهمت، بدگویى و دروغ نگهداشته، کینه، حسد و دیگر صفات زشت ‏شیطانى را از دل بیرون کنید!

اگر با پایان یافتن ماه مبارک رمضان، در اعمال و کردار شما هیچ گونه تغییرى پدید نیامد، و راه و روش شما با قبل از ماه صیام فرقى نکرد، معلوم مى‏شود روزه‏اى که از شما خواسته‏اند ، محقق نشده است.

اگر دیدید کسى مى‏خواهد غیبت کند، جلوگیرى کنید و به او بگویید! «ما، متعهد شده‏ایم که در این سى ‏روز ماه مبارک رمضان، از امور محرمه خود دارى ورزیم.» و اگر نمى‏توانید او را از غیبت ‏باز دارید، از آن مجلس خارج شوید! ننشینید و گوش کنید! باز تکرار مى‏کنم تصمیم بگیرید در این سى روز ماه مبارک رمضان، مراقب زبان، چشم، گوش و همه‏ اعضاء و جوارح خود باشید.

توجه بکنید که به آداب ماه مبارک رمضان عمل کنید; فقظ، دعا خواندن نباشد، دعا به معناى واقعى‏اش باشد . (18)

 

پى‏نوشت‏ها:

1- پا به پاى آفتاب، ج 1، ص 286 .

2- برداشت‏هایى از سیره‏ امام خمینى( ره)، ج 3 ، ص 90 .

3- همان، ص 89 .

4- روزنامه‏ جمهورى اسلامى، مورخ 8/1/69 .

5- روزنامه جمهورى اسلامى، 20 / 11 / 64 .

6- امام در سنگر نماز، ص 83 /هزار و یک نکته، حسین دیلمى، نکته 129 .

7- هزار و یک نکته، حسین دیلمى، حبیب و محبوب، ص 53 / سیماى فرزانگان، ص 180 .

8- سیماى فرزانگان، ص 159 / برداشت‏هایى از سیره‏ امام خمینى( ره)، ج 3 ، ص 99 .

9- برداشت‏هایى از سیره‏ امام خمینى(ره)، ج 3 ، ص 132 .

10- همان، ص 286 .

11- هزار و یک نکته، حسین دیلمى، نکته 104 / جلوه‏اى از خورشید ، ص 90 .

12- برداشت‏هایى از سیره‏ امام خمینى ، ج 3 ، ص 126 .

13- پا به پاى آفتاب، ج 1، ص 270 .

14- برداشت‏هایى از سیره‏ امام خمینى، ج 3 ، ص 198 .

15- همان، ص 7.

16- همان .

17- پا به پاى آفتاب، ج 1 ص 181 .

18- سیماى فرزانگان،صص 159 و 161 برداشتهایى از سیره‏ امام خمینى، ج 3 ، ص 8 .




ادامه مطلب

[ جمعه 97/11/5 ] [ 7:29 عصر ] [ محمودجانقربانی ]

امام خمینی (ره) در کلام بزرگان جهان

: بخشهایی از مهمترین ویژگی‌های شخصیتی امام راحل را از زبان و قلم دانشمندان و متفکران آزاداندیش جهان می‌خوانید.

به گزارش خبرگزاری تسنیم، سخن گفتن در مورد ابعاد شخصیت و اندیشه های تابناک امام خمینی رحمه الله رهبر بزرگ جهان اسلام در عصر حاضر و پدید آورنده مهم ترین حادثه قرن بیستم کاری بس دشوار است.

با اینکه تا به حال مقالات و کتاب های بسیاری در این زمینه نوشته شده است، در معرفی شخصیت کامل آن رادمرد جهان اسلام به پایان راه نرسیده ایم، بلکه هنوز برای شناخت کامل هویت آن شخصیت فرزانه راهی دراز در پیش داریم .

حضرت امام خمینی (ره) به عنوان فقیهی ژرف نگر و حکیمی خردمند و سیاستمداری دوراندیش و عارفی الهی، توانسته بود در پرتو مناجات های شبانه و توکل و معرفت و اخلاص، به منبع نورانیت الهی و اقیانوس بی کران عرفان و معنویت متصل گردد. به همین دلیل دست یابی به افق اندیشه های این شخصیت عظیم برای اندیشمندان اگر غیر ممکن نباشد، آسان نخواهد بود.

امیر مؤمنان علیه السلام در مورد شخصیت چنین مردانی می فرماید: "هجم بهم العلم علی حقیقة البصیرة، و باشروا روح الیقین، واستلانوا مااستوعره المترفون. و انسوا بمااستوحش منه الجاهلون و صحبوا الدنیا بابدان ارواحها معلقة بالمحل الاعلی. اولئک خلفاء الله فی ارضه و الدعاة الی دینه، آه آه، شوقا الی رؤیتهم; آنان با نور دانش به حقیقت ادراک و بصیرت رسیدند و جوهره یقین را با جان خود دریافته اند و آنچه را که بر افراد رفاه طلب دشوار می نمود راحت و آسان گرفته و با آنچه که نا آگاهان از آن بیم داشتند مانوس شدند. با بدن هایی همنشین دنیا گشتند که روح های آن ها به [قله های رفیع] عالم ملکوت پیوند خورده است. آنان جانشینان خدا در زمین او و دعوت کنندگان مردم به سوی دین اویند. آه! آه! چقدر مشتاق دیدارشان هستم! . (1) "

در این مجموعه بر آنیم که بخش هایی از مهم ترین ویژگی های شخصیتی امام راحل را از زبان و قلم دانشمندان و متفکران آزاد اندیش جهان بخوانیم:

سخن را با روایتی مشهور که عده ای از بزرگان معاصر آن را با شخصیت حضرت امام خمینی رحمه الله تطبیق نموده اند آغاز می کنیم: امام هفتم حضرت موسی بن جعفر علیه السلام فرمود: "رجل من اهل قم یدعو الناس الی الحق، یجتمع معه قوم کزبر الحدید، لا تزلهم الریاح العواصف و لایملون من الحرب و لایجبنون و علی الله یتوکلون والعاقبة للمتقین; مردی از اهل قم [به پا می خیزد و] مردم را به حق [و حمایت از آن] فرا می خواند. گروهی به گرد او می آیند که مانند قطعه های آهن هستند، تندبادهای [حوادث و مشکلات] آنان را متزلزل نمی کند و از جنگ خسته نمی شوند و [از چیزی] نمی ترسند و بر خداتوکل می کنند. پیروزی نهایی از آن پرهیزگاران است. (2) "

* امام خمینی (ره) سازنده تاریخ معاصر

دکتر مصطفی ایوب، دانشمند مسلمان آمریکایی و مسؤول گروه مطالعات ادیان در دانشگاه تامبل آمریکا در مورد رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران می گوید:

"بنده معتقدم که تاریخ، امام خمینی رحمه الله را به عنوان بزرگترین شخصیت جهانی قرن بیستم معرفی خواهد کرد، زیرا او فردی بود که هم نبوغ سیاسی و هم نبوغ دینی داشت. درست است که ولایت فقیه به عنوان یک مفهوم اسلامی شیعی از غیبت صغری همواره مورد بحث و بررسی بوده ولی امام خمینی رحمه الله به این مفهوم تفسیر دیگری دادند که امام معصوم علیه السلام از طریق علمایی که فقیه اند نقشی در حکومت دارد و آن علماء نایبان امام علیه السلام هستند و چنانچه در شخصی خصوصیاتی که امام عصر علیه السلام بیان کرده فراهم گردد، فقیه اول خواهد بود. بنده معتقدم که از جمله مهم ترین تاثیرات نهضت امام خمینی رحمه الله این بوده که حکومت در یک کشور بزرگ و با اهمیت اسلامی را از ماهیت لائیکی آن به ماهیت اسلامی و دینی مبدل ساخت و بدین ترتیب جمهوری اسلامی الگویی برای جنبش های اسلامی جهان گردید.

من بر این باورم که از لحاظ قدرت فکری، امام تنها یک فرد یا پدیده فردی نبود بلکه یکی از سازندگان تاریخ بود. (3) "

* اثبات بطلان نظریه "دین افیون ملت ها "

استاد فهمی هویدی مصری نویسنده مشهور روزنامه "الاهرام " ، مجله "المجله " و روزنامه "الشرق الاوسط " می گوید:

"باید گفت: که به طور کلی ذهن انسان از بیان دستاوردهای امام عاجز است ولی می توان آن ها را در بندهای ذیل خلاصه کرد:

1- اعتبار بخشیدن دوباره به ملت ایران و متوقف نمودن دشمنی و بی حرمتی به شخصیت مذهبی آنان که رژیم گذشته ایران درصدد بی ارزش کردن آن بود.

2- ایشان گفته هایی چون "دین عنصری است افیون ملل و عامل خمود و سستی " را رد کردند و ثابت نمودند که اگر از دین به درستی استفاده شود عنصری فعال و مؤثر در برانگیختن ملت هاست.

3- امام خمینی رحمه الله پیروزی مستضعفین و پیشرفت مهم مواضع اسلامی را در جهان معاصر محقق ساختند.

4- امام در مقابل قوای استکبار جهانی با قدرتی عظیم قد علم کردند و در مقابل ایشان سکوت نکردند.

5- در چهارچوب افکار مذهبی به پیروزی بزرگی دست یافتند و آن، تشکیل حکومتی جدید پس از سال ها انتظار بود و این دستاورد از اهمیت خاصی برخوردار است. (4) "

* اهتمام ویژه به حفظ اسلامیت نظام

دکتر ادریس کتانی نویسنده معروف مراکشی و از اعضای مجمع کبار العلماء مغرب می گوید:

"به عقیده من مهم ترین کارامام خمینی رحمه الله حفاظت از اسلامی ماندن انقلاب پس از پیروزی بود. برای توضیح مطلبم نیاز دارم قسمتی از تاریخ معاصر را که، خود شاهد آن بوده ام برای شما بازگو کنم.

من در متن انقلاب بزرگ مردم الجزایر بودم. در آن انقلاب همه مردم مسلمان بودند و با شعارهای اسلامی و با دست خالی استعمار 130 ساله فرانسه بر ماورءالبحر را پایان دادند. اما بلافاصله بعد از پیروزی انقلاب، سوسیالیست ها مسلمانان را کنار زدند و حاکمیت خود را بر مردم تحمیل کردند. زیرا انقلاب مردم اسلامی الجزایر کادر رهبری اسلامی نداشت. همان روزها، درست چند روز پس از پیروزی، "تیتو " ، "ناصر " و "نهرو " به الجزایر آمدند تا رسما سوسیالیست بودن مبارزات مردم را اعلام کنند. ولی نکته مهم در انقلاب اسلامی ایران، اصرار امام خمینی رحمه الله بر اسلامی ماندن حکومت بود. رمز موفقیت امام هم در این بود که با تکیه بر مردم مسلمان، گروه های مقاومت تشکیل داد و از نیروی انقلابی آنان کمک گرفت ونگذاشت صاحبان قدرت نظامی و سیاسی، حکومت را از دست مسلمانان بگیرند. تشکیل سپاه مردمی، دفاع از انقلاب وحضور مردم مسلمان در صحنه و استفاده از کادرهای اسلامی و مقاومت امام در رهبری اسلامی باعث شد تا غربی ها در تحلیل های خود دچار شکست شوند.

بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، یکی از افرادی که برای بررسی و دیدار از انقلاب ایران به کشور شما سفر کرد، یک وکیل دادگستری مغربی و دبیر کل حزب اتحاد سوسیالیستی مراکش بود که در بازگشت نوشت: "انقلاب و رهبری امام به نحوی است که غربی ها حتما در مورد آن نمی توانند تئوری های درستی ارائه کنند. "

فرصت را غنیمت می شمارم و اعلام می کنم که کتاب ها و نظریات زیادی از علمای اسلامی علیه امام خمینی رحمه الله دیده ام - چه در داخل و چه در خارج ایران - اما به عنوان یک عالم دینی اذعان می کنم که همه آن ها یا به خاطر جمود اندیشه است و جهل به مسائل سیاسی، یا دگم اندیشی در مسائل اسلامی عامل آن ها بوده است، که به هر حال نظریات معتبری ارائه نکرده اند. رضوان خداوند بر او باد. (5) "

* رهبر 79 ساله و ارتباط عمیق با نسل جوان

آقای احمد هوبر از اندیشمندان مسلمان اهل سوئیس می گوید: "هنگامی که من از سال 79- 1978 (57- 1356) به مطالعه درباره امام خمینی رحمه الله به خصوص از منابع ایرانی شروع نمودم، به طرز عجیبی شگفت زده شدم، چراکه امام خمینی رحمه الله اولین رهبر مذهبی در قرن ماست که انقلابی را به وجود آورد که همزمان سه وجهه مذهبی، سیاسی و فرهنگی را در خود جمع کرده بود. تمام انقلابیون قرن ما نظیر لنین، مائوتسه تونگ یا آدولف هیتلر و موسولینی! یک انقلاب سیاسی و اجتماعی را به وجود آوردند; اما چون آنان بویی از مذهب نبرده بودند، راه و روش هایشان امروزه کهنه شده و طرفدارهایشان به پایان خط رسیده اند، ولی امام خمینی رحمه الله اولین رهبر مذهبی است که دین، سیاست و فرهنگ را یک جا به کار گرفته و به همین دلیل نیز ادامه خواهد یافت.

 

 




ادامه مطلب

[ جمعه 97/10/21 ] [ 6:29 عصر ] [ محمودجانقربانی ]

اربعین حسینی در کلام امام خمینی ره

 

اربعین، بلوغ حرکت حسینی

فرهنگ عاشورا اقتباسی است از زیارت شریف اربعین، که درطی آن امام صادق (ع)، آنرا آموزش می دهد. سیدالشهدا(ع) با بنیان گذاری فرهنگ عاشورا، این هدف را مد نظر دارد، که آدمی از نادانی وحیرت گمراهی نجات یابد. ایشان برای نجات مردم، هرگونه سازشکاری را که ازطرف مصلحت اندیشان ارایه می شد، به شدت رد می کرد. ‏‏‏پیام عاشورا، ایستادن در برابر جاهلیت هم? اعصار و قرون می باشد، جاهلیتی که پلیدی گستر است و جانها را افسرده می کند و جسمها را به ذلت می کشاند. ‏

اربعین

 

فرهنگ عاشورا اقتباسی است از زیارت شریف اربعین، که درطی آن امام صادق (ع)، آنرا آموزش می دهد. سیدالشهدا(ع) با بنیان گذاری فرهنگ عاشورا، این هدف را مد نظر دارد، که آدمی از نادانی وحیرت گمراهی نجات یابد. ایشان برای نجات مردم، هرگونه سازشکاری را که ازطرف مصلحت اندیشان ارایه می شد، به شدت رد می کرد. ‏

‏‏پیام عاشورا، ایستادن در برابر جاهلیت هم? اعصار و قرون می باشد، جاهلیتی که پلیدی گستر است و جانها را  افسرده می کند و جسمها را به ذلت می کشاند. ‏

در اربعین، چهل روز از آخرین طلوع طلعت حسینی (علیه السلام) می گذرد و تاریخ در حقیقت خود، بر مدار طلوع و غروب خورشید خون رنگ عاشورا حرکت می کند. حیات بشری از عظمت و بزرگی این داغ سر خم کرده و زمین حیران از این مصیبت، به تقدیر تلخ خود می نگرد و حقیقت پایه های بلند و استوار خود را در عمق جان انسان ها محکم ساخته است.

چهل روز گذشته است و کاروان حسینی به مقصد رسیده اند؛ خورشید بی زوال عاشورا در میانه آسمان ایستاده است و فصلی تازه از روییدن را نظاره می کند. اینک حرکت حسینی به بلوغ رسیده و نهال سبزی که حسین (علیه السلام) در کربلا بر زمین نهاد، چنان شاخ و برگ داده که کاخ تفکر یزیدی، در سایه آن نابود گشته است.

زیارت اربعین حسینی (علیه السلام) در ردیف نمازهای واجب و مستحب نشسته است و شاید بتوان چنین استظهار کرد که اگر نماز ستون بر پا دارنده دین و شریعت است، زیارت اربعین و در پس آن حادثه کربلا نیز، خیمه ولایت را بر پا داشته است: «وَ لَمْ یُنَادَ بِشَیْ‏ءٍ کَمَا نُودِیَ بِالْوَلَایَةِ». (الکافی، ج‏2، ص: 19)

در حقیقت زیارت انسان های کامل و معصوم راه رسیدن به میوه نماز و بهره مندی از برکات آن است؛ افزون بر آنکه اجتهاد در فهم دین و تلاش در جهت تبیین آن و نیز دفاع از ارکان آن در سایه همین زیارات حاصل می آید: «أَشْهَدُ أَنَّکَ‏ قَدْ أَقَمْتَ‏ الصَّلَاةَ وَ آتَیْتَ الزَّکَاةَ وَ أَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَیْتَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ اتَّبَعْتَ الرَّسُولَ وَ نَصَحْتَ لِلْأُمَّةِ وَ تَلَوْتَ الْکِتَابَ‏ حَقَّ تِلاوَتِه‏» (زیارت اربعین).

زیارت اربعین بهترین و برترین راه برای شناخت امامان معصوم و روش و منش آنهاست. این زیارت جامع ترین متن برای شناخت امام حسین علیه السلام و اهداف الهی حرکت اوست.

هدف نهایی و اصلی قیام حسینی همان هدف پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)، یعنی نجات مردم از تاریکی جهل و راه نمایی ایشان به سوی نور و روشنایی است. بنابراین در زیارت اربعین می خوانیم: وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ‏ فِیکَ‏ لِیَسْتَنْقِذَ عِبَادَکَ مِنَ الْجَهَالَةِ وَ حَیْرَةِ الضَّلَالَةِ.

در این زیارت می توان بسیاری از ویژگی های انحصاری امام حسین (علیه السلام) مانند کرامت، سیادت خاصه و صبر ویژه امام حسین (ع) را به نظاره نشست.

الگو طلبی و اسوه خواهی یکی از تمایلات انسان است و تعالیم دین با توجه به این بعد از واقعیت وجود انسان و درراستای پاسخ گویی صحیح و دقیق به  این نیاز درونی بشر، الگوهای مورد نیاز آدمی را به وی ارایه می دهد. پیامبران و ائمه اطهار اسوه های انسانند و اباعبدالله الحسین(ع) و صف کربلاییان، نمون? ملموس این الگوهای مورد نیاز بشریت می باشند. پایداری یاد و خاطر? این صالحان و شایستگان در جامع? انسانی راهنمای بشر برای نیل به هدایت و سعادت است.

عاشورا و کربلا در نگاه امام خمینی (س) جایگاه ویژه ای دارد. ایشان نظر گاه بلندی به عاشورا افـکنـده و آن را دست مایه سترگی برای آفریـنـش انقلاب اسلامی یافته و از آن الهام گرفته اند. امام خمینی(س) قیام خود را برگرفته از قیام سیدالشهدا (ع) معرفی و به آن افتخار می کند و یادآور می شـود که ما  بـایستی درسـهای شجاعـت، شهـادت، عدالـت خـواهی، مبارزه با ظـلم و دفاع از مکتب را از سالار شهیدان امام حسین(ع) بیاموزیم.

سخن را با کلامی از احیاگر فرهنگ عاشورا در عصر حاضر، پایان می دهیم: ‏

‏‏ دستور آموزند? «‏‏کلّ یومٍ عاشورا و کلّ ارضٍ کربلا‏‏» باید سرمشق امت اسلامی باشد. قیام همگانی در هر روز و در هر سرزمین. عاشورا، قیام عدالتخواهان با عددی قلیل و ایمانی و عشقی بزرگ در مقابل ستمگران کاخ‌نشین و مستکبران غارتگر بود، و دستور آن است که این برنامه، سرلوح? زندگی امت در هر روز و در هر سرزمین باشد. روزهایی که بر ما گذشت، عاشورای مکرر بود و میدانها و خیابانها و کوی و برزنهایی که خون فرزندان اسلام در آن ریخت، کربلای مکرر و این دستور آموزنده، تکلیفی است و مژده‌ای. تکلیف از آن جهت که مستضعفان اگر چه با عده‌ای قلیل علیه مستکبران، گرچه با ساز و برگ مجهز و قدرت شیطانی عظیم، مأمورند چونان سرور شهیدان قیام کنند. و مژده که شهیدان ما را در شمار شهیدان کربلا قرار داده است و مژده که شهادت، رمز پیروزی است. هفده شهریور، مکرر عاشورا و میدان شهدا مکرر کربلا و شهدای ما مکرر شهدای کربلا و مخالفان ملت ما مکرر یزید و وابستگان او هستند. کربلا، کاخ ستمگری را با خون در هم کوبید، کربلای ما کاخ سلطنت شیطانی را فرو ریخت. اکنون وقت آن است که ما که وارثان این خونها هستیم و بازماندگان جوانان و شهدای به خون خفته هستیم، از پای ننشینیم، تا فداکاری آنان را به ثمر برسانیم و با اراد? مصمم و مشت محکم، بقایای رژیم ستمکار و توطئه‌گران جیره‌خوار مشرق و غرب را در زیر 

 




ادامه مطلب

[ یکشنبه 97/9/25 ] [ 5:30 عصر ] [ محمودجانقربانی ]

اگر امام خمینی(ره) زنده بود ...

امام خمینی

اگر امروز امام خمینی(ره) در میان ما حضور داشتند، آنچه از ایشان مطالبه می‌کردم پافشاری بر روی اصول انقلاب اسلامی و استفاده از همه امکانات برای برگرداندن قطار انقلاب به ریل اصلی خود بود.

امام خمینی(ره) در 13 خرداد سال 1368 رحلت کردند و در روز 14 خرداد سال 1368 با حضور جمعیتی بالغ بر 10 میلیون نفر به خاک سپرده شدند. امسال 30 سال از رحلت امام(ره) می‌گذرد اما به گفته نمایندگان مردم مشکلاتی در سطوح جامعه به چشم می‌خورد. از قبیل مشکلات اقتصادی که نتیجه بی‌توجهی برخی از مسئولان به آرمان‌های انقلاب و امام و هدایت‌های رهبر معظم انقلاب است.

تعدادی از نمایندگان مردم در مجلس در گفت‌وگو با خبرنگار ایسنا به این سوال که اگر امروز امام خمینی(ره) در میان ما حضور داشتند، شما به عنوان نماینده مردم چه مطالبه‌ای از ایشان داشتید؟ پاسخ‌های جالبی دادند.

اصغر سلیمی نماینده مردم سمیرم در مجلس اینگونه پاسخ داد: بی‌عدالتی‌های موجود در جامعه و بروکراسی‌های اقتصادی که امروز از مشکلات کشور است را خدمت ایشان مطرح می‌کردم. امروز بعضی از افراد با ثروت‌اندوزی از اهداف انقلاب در حال دور شدن هستند. اگر امروز امام حضور داشتند مساله اشرافی‌گری مسئولین را نیز خدمت ایشان مطرح می‌کردم. متاسفانه روحیه جهادی که در اوایل انقلاب وجود داشت امروز کمرنگ شده است.

علی اکبری نماینده مردم شیراز  در پاسخ به این سوال،‌ گفت: اگر امام خمینی امروز حضور داشتند ما کماکان مطاع فرمان ایشان بودیم. هر حرفی را که ایشان مطرح می‌کردند اجرایی می‌کردیم.

جلال میرزایی نماینده مردم ایلام در مجلس در پاسخ به این سوال مطرح کرد: وجود رهبر در جمهوری اسلامی ظرفیت بزرگی برای انسجام کشور است. درخواستی که من از امام خمینی داشتم، انسجام نخبگان و مسئولین در جامعه بود چرا که امروز دشمن به دنبال این است که از طریق تفرقه و ایجاد شکاف میان مسئولین و نخبگان، زمینه تضعیف و تغییر نظام را فراهم کند. در شرایط امروز انسجام میان نخبگان و مسئولین بسیار مهم است. از دیگر مسائلی که اگر امام حضور داشت از ایشان مطالبه کردم فیصله یافتن مسائل مربوط به انتخابات 88 بود تا کشور بتواند با انسجام بیشتری به مقابله با آمریکا، اسرائیل و عربستان که تمامیت کشور را هدف گرفته‌اند، بپردازد.

کوروش کرم‌پور حقیقی نماینده مردم فیروزآباد در مجلس در پاسخ به این سوال، گفت: تنها درخواستی که از ایشان داشتم این بود که برایم دعا کند تا در راه انقلاب اسلامی و اسلام شهید شوم.

قاسم میرزایی نیکو نماینده مردم دماوند در مجلس در پاسخ به این سوال اینگونه گفت: از آنجا که رهبر جامعه می‌تواند نجات‌دهنده یک جامعه باشد از ایشان می‌خواستم در جاهایی که ضرورت حکم و دستور قاطع وجود دارد حضور یابند و حل و فصل مسائل را بر عهده بگیرند.

احمد علیرضا بیگی نماینده مردم تبریز  اینگونه پاسخ داد: مشکلاتی که امروز در جامعه ما بروز کرده است به واسطه دور شدن از اصول و پایه‌های انقلاب اسلامی است و هر چقدر این فاصله بیشتر شود مشکلات لاینحل‌تر خواهد شد. امروز کسانی به خود اجازه می‌دهند که اظهار کنند انقلاب اسلامی و اصول آن پاسخگوی مقتضیات جامعه نیست و داعیه تجدیدنظرطلبی دارند. آنچه از حضرت امام خمینی مطالبه می‌کردم پافشاری بر روی اصول انقلاب اسلامی و استفاده از همه امکانات برای برگرداندن قطار انقلاب به ریل اصلی خود بود. امروز اتفاقاتی در جمهوری اسلامی در حال رخ دادن است که به هیچ عنوان در طراز انقلاب اسلامی نیست و گویی قوا در یک غفلت به سر می‌برند به نحوی که ما در بدنه مسئولین دولت و سازمان‌ها و ارگان‌ها شاهد بروز کسانی هستیم که ویژگی آنها با شاخص‌ها و معیارهای انقلاب اسلامی همخوانی ندارد و حتی سعی می‌کنند این معیارها را به صورت یک ارزش در جامعه معرفی کنند.

عباس گودرزی نماینده مردم بروجرد در پاسخ به این سوال، گفت: اگر امروز امام خمینی در میان ما حضور داشتند، بنده بیش از اینکه از امام درخواستی داشته باشم از خدا می‌خواستم تا ما را با امام همراه و هماهنگ سازد. از نظر من امام خمینی همانند مقام معظم رهبری نایب ولیعصر بوده و قطعا به دست ایشان مسیری روشن برای گشایش مشکلات آشکار خواهد شد. از نظر من اگر ما به معنای حقیقی کلمه پیرو باشیم و رفتار، مواضع، تصمیم‌گیری‌ها و مشی ما هماهنگ با امام باشد همه خواسته‌ها برآورده خواهد شد. از نظر من تحقق خواسته ما در اطاعت از رهبری و امام است. امام علی (ع) می‌فرمایند که وظیفه ما یاری رساندن است در غیر این صورت جامعه با لگدمال دشمن از خواب بیدار خواهد شد.

هدایت‌الله خادمی نماینده مرم ایذه و باغملک نیز در پاسخ به این سوال تصریح کرد: اگر امام خمینی در بین ما حضور داشتند با توجه به مسائل و مشکلات روز مهم‌ترین آنها را که منجر به پایداری و رشد نظام اسلامی می‌شد، خدمت ایشان مطرح می‌کردم. دیگر مطالبه من این بود که مسئولینی که سلامت مالی دارند، مسئولیت کشور را به دست گیرند و با فساد و رانت اقتصادی برخورد شود. تنها پاشنه آشیل نظام، فساد اقتصادی و ناکارآمدی مسئولین در رفع آن است که منجر به بیکاری شده است و مشکلات اساسی برای کشور ایجاد کرده است.

علی بختیار نماینده مردم گلپایگان در مجلس در پاسخ به این سوال، گفت: امام خمینی همیشه با تحجر مخالف بودند و حتی علمایی که در ابعاد مختلف با امام نظرات متفاوتی داشتند در عین حال با ایشان همراه بودند. ایشان همیشه تاکید داشتند که گروه‌های سیاسی مختلف با گرایش‌های مختلف باید در کنار یکدیگر با انسجام و تبادل تجارب برای ارتقای نظام گام بردارند. اگر امام امروز حضور داشتند از ایشان می‌خواستم تا بر تقویت رابطه بین جریان‌های سیاسی در کشور و وجود آنها برای تقویت و رشد نظام تاکید کنند و جریان‌های سیاسی در کنار یکدیگر در جهت توسعه کشور حرکت کنند.




ادامه مطلب

[ چهارشنبه 97/8/23 ] [ 9:34 عصر ] [ محمودجانقربانی ]